اصطلاح “اندیس گلایسمی”، میزان افزایش قندخون را بعد از مصرف غذاهای حاوی کربوهیدرات (مواد نشاسته ای و قندی) نشان می دهد.
برای اولین بار دو پزشک با نام های دیوید جنکینز و توماس ولور، مفهوم اندیس گلایسمی را مطرح کردند.
آن ها از میزان به خصوصی گلوکز(قند) برای افزایش قندخون افراد مورد مطالعۀ خود استفاده کرده
و منحنی تغییرات قندخون در طول دو ساعت از مصرف گلوکز را برای این افراد طراحی کردند.
سپس آن ها از شرکت کنندگان خواستند تا میزان مشابهی از کربوهیدرات ها را از طریق موادغذایی دریافت کرده
و سپس مجدداً میزان افزایش قندخون را به صورت نمودار طراحی کردند.
اندیس گلایسمی یک مادۀ غذایی عبارت است از میزان افزایش قندخون در مقایسه با گلوکز که از صفر تا ۱۰۰ متغیر است.
در طول سال های بعد، جنکینز و ولور مطالعات بیشتری بر روی شرکت کنندگان مختلف
شامل افراد سالم و بیماران مبتلا به هایپرلیپیدمی (چربی خون بالا) و دیابت انجام دادند.
اندیس گلایسمی یک ابزار مفید برای بیماران دیابتی برای کنترل قندخون بوده
و راهی برای کاهش کلسترول و تری گلیسیرید در افراد با سطوح بالای چربی خون است.
علاوه براین، ولور در مطالعه ای مشاهده کرد که افراد سالم وقتی وعدۀ شام با اندیس گلایسمی بالا مصرف می کنند،
در مقایسه با افرادی که شام با اندیس گلایسمی پایین استفاده می کنند،
در پاسخ به مصرف صبحانه روز بعد، قندخونشان کمتر افزایش می یابد.
انتقاد اصلی که به اندیس گلایسمی می شود این است
که مردم معمولاً در هر یک از وعده های غذایی خود از انواع مختلف مواد غذایی استفاده می کنند.
از آنجا که یک وعدۀ غذایی متعادل شامل ترکیبی از غذاها با اندیس های گلایسمی متفاوت است،
اندیس گلایسمی یک مادۀ غذایی در یک وعده غذایی ممکن است ناچیز باشد.
جنکینز و ولور در مطالعه ای در سال ۱۹۸۶ این موضوع را مورد بررسی قرار داده
و نشان دادند که چگونه می توان اندیس گلایسمی یک وعدۀ غذایی را اندازه گیری کرد.
در این مطالعه، شرکت کنندگان میزان مورد انتظار از افزایش قندخون که با
محاسبه به دست آمده بود را با مصرف وعده های غذایی خود، تجربه کردند.
در مطالعات اخیر، پژوهشگران مشاهده کردند که میزان اندیس گلایسمی غذاها در جمعیت های مختلف، متفاوت است.
در سال ۲۰۰۲، جنکینز با انجام مطالعه ای مروری مشاهده کرد که به کار بردن رژیم غذایی با اندیس گلایسمی پائین
می تواند در بیماران مبتلا به دیابت نتایج مطلوبی داشته و در کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی نقش داشته باشد.
به عقیدۀ انجمن دیابت آمریکا، اندیس گلایسمی می تواند برای کمک به تنظیم قندخون بیماران مبتلا به دیابت استفاده شود،
با این حال میزان کربوهیدرات موجود در هر مادۀ غذایی از اندیس گلایسمی آن مهم تر است.
مطالعه ای که در سال ۲۰۱۵ بر روی ۹۱ بزرگسال چاق انجام شد،
نشان داد که رژیم غذایی با اندیس گلایسمی پائین در مقایسه با یک رژیم غذایی با کالری یکسان
ولی اندیس گلایسمی بالاتر در طول یک دورۀ کاهش وزن ۱۷ هفته ای،
هیچ اثری بر کاهش وزن، تودۀ چربی، تودۀ بدون چربی و ایجاد تعادل در سوخت و ساز ندارد.
یک مطالعۀ کوچک در سال ۲۰۱۳ نشان داد که وقتی شرکت کنندگان از غذاهای با اندیس گلایسمی بالا استفاده می کنند،
میزان بیشتری از گرسنگی و اشتها را تجربه می کنند.
اندیس گلایسمی یک غذا هیچ اطلاعاتی در رابطه با مواد مغذی موجود در آن به دست نمی دهد.
مثلاً اندیس گلایسمی خربزه از بستنی بالاتر است؛
ولی میزان مواد مغذی آن بیشتر بوده و ممکن است توسط بیماران مبتلا به
دیابت با در نظر گرفتن الگوهای کربوهیدراتی آن ها بدون نگرانی مصرف شود.
یکی از محققان این حوزه
می گوید بیمارانی را دیده که از مصرف مواد غذایی مانند سیب زمینی، هندوانه یا آناناس که اندیس گلایسمی بالایی دارند می ترسند،
در صورتی که نباید از مصرف این غذاها اجتناب شود.
پیروی از یک رژیم غذایی سالم که دستورالعمل های رژیمی کلیدی را در بر می گیرد
(شامل رژیمی کلی و بشقاب من)، برای بیشتر افراد راهبردهای واقعی تری به حساب آمده و قابلیت اجرای بالاتری دارند.
یکی از اساتید این حوزه می گوید توجه به اندیس گلایسمی نمی تواند به عنوان یک روش کاربردی به بیماران دیابتی توصیه شود؛
چرا که میزان این اندیس بسیار متغیر است.
در مقابل بسیاری از دانشمندان استفاده از بار گلایسمی که سهم مصرف مواد غذایی را نیز در نظر می گیرد،
به جای اندیس گلایسمی پیشنهاد می کنند.
با استفاده از این روش بیمار می تواند با توجه به اندیس گلایسمی ماده غذایی مورد نظر خود، میزان مناسبی از آن را مصرف کند.
اگرچه اندیس گلایسمی مقیاس کاملی نیست،
ولی می تواند یک ابزار مناسب در راهبردهای مبتنی بر شواهد برای کنترل قندخون در افراد مبتلا به دیابت
یا افراد در خطر ابتلا به دیابت تا زمانی که میزان مصرف غذایی خود را به صورت غیرضروری محدود نمی کنند، محسوب شود.
آکادمی تغذیه و دیابت می گوید: خودمراقبتی دیابت شامل اطلاع از اندیس گلایسمی
می تواند به عنوان جایگزینی برای رژیم غذایی کتوژنیک در بیماران مبتلا به صرع باشد.
شواهد دیگری وجود دارد که نشان می دهد
رژیم غذایی با اندیس گلایسمی پائین می تواند حساسیت به انسولین را در کودکان چاق افزایش داده و میزان انسولین را نیز افزایش می دهد.
استفاده از اندیس گلایسمی به عنوان یک راهبرد کاهش وزن فاقد شواهد محکم است،
با این حال وقتی در کنار یک رژیم غذایی کم کالری مورد استفاده قرار بگیرد، کاهش وزن را به دنبال خواهد داشت.
دیابت و پیش از دیابت به علت مصرف غذاهای با اندیس گلایسمی بالا به وجود نمی آید؛
بلکه این ها بیماری های پیچیده ای هستند که تحت تأثیر عوامل خطر مختلفی
شامل سایر متغیرهای رژیمی، سطح فعالیت، سن، نژاد، جنسیت و تاریخچه خانوادگی قرار دارند.
اعمال برنامه ای شامل ارزیابی همۀ فاکتورهایی که ذکر شد،
به مراقبان سلامتی کمک می کند تا بتوانند برای افراد در معرض خطر، راهبردهای متناسب با شرایط هر فرد ارائه دهند.
آموزشگاه موسیقی ترجیع بند
استاد صدیف
آواز سنتی ایرانی ، ویلن ، تار ، عود ، تمبک ، سه تار ، سنتور ، گیتار فلامنکو ، گیتار پاپ ، تار ، کمانچه ، تنبور ، دف ، فلوت بزرگ ، بلز ، نی ، پیانو
استاد صدیف رامبد ، استاد امید رامبد ، استاد سینا حسین زاده ، استاد سیاوش کفاشی ، استاد امین یساولی ، استاد شایان شفیعی ، استاد مونا دهاقیان ، استاد شکوفه محمدی ، استاد خشایار شیروانی ، استاد محمدرضا سیدی ، استاد پرنگ دیبا ، استاد میثم صالح ، استاد سید محمد ذوالنوری ، استاد سیاوش کفاشی
تهران، بزرگراه اشرفی اصفهانی، خیابان پیامبر شرقی، پلاک ۳۱، طبقه ۳، واحد ۶
مشاهده لیست آموزشگاه های موسیقی محدوده اشرفی اصفهانی – لیست آموزشگاه های موسیقی منطقه پنج
حمید هیراد که در رورهای گذشته از سوی عده ای از اهالی ترانه و شعر با اتهام هایی رو به رو شده بود
و حملات تند در فضای مجازی را با اتهام «سرسرقت ادبی» و برخی موارد دیگر به خود می دید
سرانجام سکوتش را شکست و در بیانیه ای رسمی، به تمام سوالات و مسائل مطرح شده این روزها پاسخ داد.
«بیانیه رسمی حمید هیراد»
به نام خداوند بخشایشگر
سلام می کنم به هموطنان عزیزم
مایل بودم که در روزهای آغازین سال نو، به گونه ای دیگر با مشتاقان فرهنگ و هنر ایرانی مان صحبت کنم
ولی حواشی پیش آمده در روزهای اخیر، مرا ناگزیر می کند تا به جای بهاریه، از دری دیگر چند جمله ای بگویم .
امید که به گوش مهربانی و مروت، این نوبت، کمی منصفانه تر ، همدیگر را به شنیدن و تحمل و همراهی بنشینیم.
برخی از هموطنانم ، چه در کسوت کارشناس و چه در زمره ی منتقد ،
از سر دلسوزی در حق ترانه یا ترانه سرا، خطابیه هایی برای بنده نوشته اند
و برخی شنوندگان هم ابراز لطف هایی داشته اند.
از هریک ، به دلیلی و از نظرگاهی متفاوت سپاسگزارم ولی به سهم خود، لازم میدانم در اینجا توضیحی داده باشم
تا خدای ناکرده، سکوت بنده ، حمل بر بی توجهی نشود.
چندی قبل هم در مصاحبه ی مکتوبی، بی آنکه داعیه ی کارشناسی داشته باشم ؛
گفته بودم که استفاده ی عینی از بخشی از سروده ی شاعری
یا تغییر یافته ی بیتی از ترانه ای یا بهره مندی محتوایی از شعر سراینده ی محترمی، منحصر به کار بنده نیست
و سابقه ای طولانی در ادب فارسی دارد و نمونه های این بهره مندی اینجانب هم عموما مورد تایید اهالی ادب معاصر،
از جمله ” شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی کشور” قرار گرفته است
و نمونه های این به اصطلاح “تدوین” و پیوند، هرگز با مخالفت این شورا و یا مشروط نمودن تولید این آثار، مواجه نشده اند
و طبعا مثل سایر آثار دارای مجوز در این کشور ، دارای سابقه های مستند در دفتر موسیقی وزارت ارشاد است.
البته بنده هم به عنوان عضو کوچکی از جامعه ی هنری این خاک ،
برای نشان دادن اعتقادم به ناپسند بودن سرقت ادبی از آثار دیگران
و رعایت عرف و ادب، در پیوست معرفی آثار ارائه شده،
به ویژه در قطعات اخیر، مرجع هر برداشت را هم ذکر کرده
و در صورت دسترسی، از شاعر مورد نظر هم کسب اجازه و رضایت نموده ام .
ناگفته هم نماند که پرهیز از ذکر نام صریح و همگانی این عزیزان،
صرفا به دلیل فقدان اعتماد کامل به صحت اسامی در محدوده ی فضای مجازی
و تردید اخلاقی در ضایع شدن حقوق صاحبان حقیقی این آثار بوده است نه نیتی دیگر .
اما عجالتا عرض میکنم که بهره گیری از تجربیات ادبی شاعران و ترانه سرایان هموطنم،
عموما دلایلی از این قرار داشته اند:
لازم میدانم با کمال صداقت و اعتماد ، اعلام کنم که اقبال نسبی و افتخار آمیز هموطنان باصفایم به این بنده ی کمترین،
بعد از لطف خدای بزرگ، مرهون محبت وسیع و زلال مردم این سرزمین عزیز
و همچنین بزرگواری ها و راهنمایی های شاعران و ترانه سرایان و منتقدین آثار مختصر اینجانب بوده است
و یقینا تجربیات ارائه شده از سوی این بنده هم، از جنس آزمون خطای یک آدم معمولی است
که نیازمند فرصت دهی و نقد و اصلاح است.
اصلاحی که در مسیر دلسوزانه و منصفانه اش ، محسنات یک پدیده
و شیوه ی متفاوت و تاثیرات آن در منظری وسیعتر به نام جمعیت جوان و مردم صاحب ذوق و شعور هنری نیز دیده میشود
و مسیر هدایت و راهنمایی هم ، به اندک دلخوری شخصی یا اعمال سلیقه ای فردی، بسته نمیشود
که این آیین شایسته ، البته از بزرگان، بسیار پسندیده تر است .
شاید قدمی به اشتباه رفته باشم یا کلامی به پختگی نگفته باشم؛
به گمانم فرصت اصلاح شیوه ها و ترمیم اشتباهات سهوی، همیشه فراهم است و همچون امید به لطف واسعه ی خداوند،
همیشه میتوان امیدوار بود که دنیای گسترده ی هنر ،
برای ایفای نقش های مختلف و رساندن نغمه های متفاوت، صحنه هایی بسیار بکر و وسیع دارد .
به قول آن ظریف:
… خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد!
با درود و دعا. ” حمید هیراد ”
نوروز ۱۳۹۷u
بچهها به طور طبیعی از نواختن موسیقیای که پیشاپیش بلد باشند و به خوبی بنوازند لذت میبرند.
از همین رو با آزاد کردن و اختصاصدهیِ تمام تمرکزمان به ابراز و بیان موسیقیایی احساس غوطهوری و ذوق موسیقی را میآموزیم
اما مهارتهای جدید مبحث متفاوتی هستند.
پیدا کردن و کار کردن روی بخشهای سخت و چالشبرانگیز راه و چارچوبِ پیشرفت واقعی در تکنیک است.
هرچه یک بخش بیشتر خسته و اذیتتان کند، بیشتر مرزِ مهارتها و قابلیتهایتان را میدرد
و تصویر روشن و شفافی از آنچه در نواختن نیاز به تقویت دارد ارائه میدهد.
به
جز شرایطی که میتوانید به طور معمول به کنسرتها بروید، اجراهای ضبط شده
از نوازندههای بزرگ مدل بینظیری از آموزش فراهم میکند.
شما با یک
سیستم صوتی خوب میتوانید بارها و بارها به تفسیر و نگاه موزیسینهای برتر
دنیا از موسیقیای که در حال آموختنش هستید گوش کنید،
این قابلیتی است که تا همین چند نسل قبل از شما غیر ممکن بود.
Suzuki این را با این آموزش که شاگردان همراه با آهنگ بنوازند یک قدم جلوتر هم برد.
این کار شامل جذبِ سبک، سرعت و نحوه اجرای حرفهایها توسط شاگردان،
با شباهت بسیاری به جذب و درکِ سبک و تکنیک لئوناردو داوینچی توسط شاگردان، با تقلید و تکرار شاهکارهایش است.
وقتی این کار در روندی دائمی و صحیح انجام شود، این تمرین و عادت روزانه توانایی اجرای سلیس و روان،
با اطمینان و آرامش، و بدون لکنت و سستی را در شما پرورش میدهد.
همیشه این نصیحت را میشنوم که “کیفیت تمرین از کمیت آن مهمتر است” البته که این درست است.
نیم ساعت تمرین با تمرکز خوب از یک ساعت وقتگذرانی بیفکر روی ساز بدون هدفِ واضح، با ارزشتر است.
ولی واقعیت این است که میتوانیم خودمان را با این حرفها گول بزنیم که چون داریم روی چیزهای مهم تمرین میکنیم،
پس جلسه کوتاهِ تمرینمان کافی است. خودم خیلی وقتها این کار را کردهام.
کمیت تمرین هم اهمیت دارد. اساساً یک ساعت اول برای گرم کردن و تقویت و پایداری است.
در ساعت دوم میتوانید وارد روندِ کاریتان شوید
و بعد از یکی دو ساعت به نقطهای میرسید که فکر میکنید تقریباً هرچیزی را میتوانید بنوازید.
در این نقطه سیمها دریافت حسی به نرمی ابریشم از سیمها آغاز میشود،
آرشه آزاد و روان حرکت میکند و قادر به خلق تمایزِ ظریفِ دلخواهتان در زیر و بمی صدا، اشکال، رنگها و ریتم خواهید شد.
چقدر پیشآمده روی یک بخشِ بدقلق از یک قطعه موسیقی برای درست زدنش کار کنید،
فقط برای اینکه فردا دوباره همان مشکل آزاردهنده سراغتان بیاید؟
تکرار کافی و صحیحِ زیربنای تمرینِ خوب است.
درست مثل جادوی ساعتِ سوم این به نوعی از رازهای موسیقیایی است که بایستی با تجربه شخصی کشف و درک شود.
تا وقتی هنرجویی به پیشرفت پایدار، طی تکرارِ کافیِ صحیح تمرین روی یک بخش کوچک نائل نشود،
قدرت اثرگذاری و دگرگونکنندگی این کار را درک نخواهد کرد.
Suzuki استفاده شجاعانه از تعداد زیادی تمرین را درس میداد و میگفت “این
را دههزار بار تمرین کنید” که به معنی ادامه دادن تمرین تا وقتی است که
بخشی از وجودتان شود.
یادی از استاد بزرگ ایرانی «غلامحسین بنان» میکنیم.
برای به یادآوردن او کافی است تا یکبار دیگر سرود «ایران» را گوش دهید.
صدایی گرم و آشنا که تقریباً ۷۰ سال پیش این سرودِ تماماً فارسی را خواند
تا خودش و آهنگش به خاطره جمعی همه ما ایرانیها تبدیل شوند.
امروز سالگرد فوت «غلامحسین بنان» است؛
کسی که در خانوادهای پر از موسیقی و صدا به دنیا آمد و پدر و مادر و خواهرانش همه دستی در موسیقی داشتند
و از همان کودکی گوشش به سازوآواز آشنا شد
و همین بهانهای شد که پای خودش هم به رادیو و آواز باز شود
و بشود خوانندهای که آرمانها و ایده آلهایش همیشه جلوتر از انتظارش از خودش بود
و برای همین بهترین و خاطرهانگیزترین آهنگها و سرودهایش را کارهای متوسط و علاقه مردم به آوازهایش عجیب میداند.
اولین باری که صدای بنان از رادیو شنیده شد،
به ۳۱هم اردیبهشتماه سال ۱۳۲۱ برمیگردد و تا قبل از آن بنان فقط در محافل خصوصی خوانده بود.
خودش درباره خواندنش در رادیو میگوید:
«من قصدم خواننده شدن نبود. روی علاقه خودم و سفارش استادانم، چون ناصر سیف گاهی میخواندم.
تا سیسالگی شروع نکردم.
وقتیکه با خانواده کلنل وزیری وصلت کردم، او مرا به موسیقی کشاند.»
قطعاً کسی که بنان را پیدا کرد و استعداد او را شناخت، استاد «روحالله خالقی» بود.
خالقی درباره اولین دیدارش با بنان میگوید که در روز اولی که او را دیده و از او خواسته تا قطعهای رابخواند،
آنقدر به وجد آمده که بیاختیار از جا بلند شده و او را در آغوش گرفته است.
بنان در طول فعالیت هنری خود، حدود ۳۵۰ قطعه را اجرا کرد و آنچه امتیاز مسلم صدای او را پدید میآورد،
زیروبمها و تحریرات صدای او است که مخصوص به خودش است.
استاد بنان نهتنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود،
بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت و تصنیف زیبای «الهه ناز» بهترین معرف این ادعا است
استاد بنان را میتوان بهراستی بزرگترین اجراکننده آهنگهای سبک وزیری-خالقی دانست
و شاید اوج همکاری این دو را در سرود ای ایران بتوانیم مشاهده کنیم؛
اما جالب است بدانید خودش اعتقاد دارد این سرود را باید بهصورت اپرایی خواند
و صدای او بیشتر به درد آواز خواندن میخورد تا سرود؛
البته استاد درباره تصنبف «الهه ناز» هم معتقد بودند که کار متوسطی است که با اقبال مردم مواجه شده است!
در اوج معروفیت بود که اتفاقی زندگی بنان را دچار چالش کرد
و در ۲۷ دیماه ۱۳۳۶ در تصادف اتومبیل چشم خود را از دست داد.
پزشکان برای بهبود چشم دیگرش سفر به اروپا و معالجه را تجویز کردند؛
برای همین دولت و اداره کل انتشارات و رادیو و جمع دوستانش کنسرتی ترتیب دادند
و کمک مالی جمع کرده و او را راهی اروپا کردند
و به خاطر همین مشکل بینایی است که در بیشتر عکسها با آن عینک دودی بزرگ دیده میشود.
تأثیر صدای بنان در موسیقی ایرانی آنقدر است که بعضی آواز ایرانی را به قبل و بعد از بنان تقسیم کردهاند
و این به خاطر آن بود که خوانندگان پیش از او اغلب بلند خوانی میکردند
و همین باعث میشد اشعار جویدهجویده و نامفهوم به گوش برسند.
بنان با توجه به تربیت خانوادگی و تعالیم خالقی فهمیده بوده که نباید حنجره آزاری کند
و واسطه بین شاعر و شنونده باشد؛ برای همین در آوازهای او داد زدنهای بیجا را مشاهده نمیکنیم
و اشعار خوب تلفظ میشوند و به گوش مخاطب میرسند.
استاد بنان به گفته دوستانش بسیار مبادیآداب بود
و در تمام سالهای شهرت از ابتذال دور بود و به قول خودش هیچوقت هنر فروشی نمیکرد
و برای همین سالها خانهنشین شد؛ اما باز باافتخار میگفت:
«من با سختی زندگی کردهام و الان هم دارم با حقوق رادیو و تلویزیون امرارمعاش میکنم.
قسم میخورم که باوجود امکانات زیاد هرگز نخواستم هنرم را بفروشم.
بروید از قدمای خود بپرسید از کسانی که سن بیشتری دارند و با من وزندگیام آشنایی دارند.
چه کسی دیده است من حتی یکبار در کاباره اجرا کنم یا در مقابل پول کنسرت بدهم؟»
بنان تا آخر عمرش در خانهای کوچک در نیاوران روزگار گذرانید و در هشتم اسفندماه سال ۱۳۶۴ هم درگذشت.