دانلود آهنگ جدید

واوموزیک - دانلود آهنگ جدید ایرانی

دانلود آهنگ جدید

واوموزیک - دانلود آهنگ جدید ایرانی

تار آذربایجانی(قسمت دوم):

ویژگیهای ظاهری و ساختاری

تار آذربایجانی از خانواده سازهای زهی مضرابی است.کاسه طنینی این ساز مانند تار فارسی از دو قسمت کاسه بزرگ (بویوک چاناق) و نقاره یا کاسه کوچک(کیچیک چاناق) نشکیل می شود که برای سهولت در بیان،قسمت اول را کاسه و قسمت دوم را نقاره می نامیم.کاسه یک تکه است و در مقایسه با تار فارسی،کوچکتر و تک حجم تر است.پشت کاسه بر خلاف تار فارسی نسبتا صاف و تخت است.حجم کمتر کاسه و تخت بودن پشت آن،این امکان را به نوازنده می دهد تا آن را به راحتی روی سینه خود قرار دهد.دهانه سطح پوستی که روی کاسه و نقاره کشیده می شود،بیشتراست .شکل دهانه کاسه بی شباهت به تار فارسی نیست.اما دهانه نقاره تقریبا گرد است و در مجموع،کاسه تار آذربایجانی ار تار فارسی کشیده تر است.تار آذربایجانی اندازه استانداردی ندارد و اغلب در یک اندازه کلی کوچک (برای کودکان) و یک اندازه کلی بزرگ ساخته می شود و هر نوازنده ای با توجه به وضعیت جسمانی خود،تار مورد نظرش را انتخاب می کند.
با وجود اختلاف هایی که کاسه های هر سازنده ساز نسبت به سازنده دیگر دارد، کاسه این ساز در نهایت از دو الگوی تفلیس و باکو پیری می کند.در الگوی تفلیس،لبه کاسه خمیده تر است و به همین دلیل راحت تر در بغل نوازنده جای می گیرد. در الگوی باکو،لبه کاسه تیز تر است.گاه تار هایی ساخته می شوند که الگوی کاسه آنها حد وسط الگوی تفلیس و باکو است.در آذربایجان شرقی،از هر دو الگو استفاده می شود.داخل کاسه این ساز ،یک قطعه چوب بصورت طولی و به عنوان تکیه گاه تعبیه می کنند که از خمیدگی احتمالی دسته جلوگیری می کند.این قطعه چوب از یک طرف به قسمت انتهایی کاسه و از طرف دیگر به انتهای نقاره وصل می شود(این چوب به داخل دسته نمی رود و فقط به دسته اتصال می یابد).پوستی که روی کاسه و نقاره کشیده می شود نیز دو قسمتی است(یک قسمت روی کاسه و قسمت دیگر روی نقاره).

آموزشگاه موسیقی

دسته:

دسته تار آذربایجانی در زایده کوتاهی که از نقاره خارج شده است،فرو می رود.این نحوه اتصال را در اصطلاح تجاری،کام و زبانه می گویند. این ویژگی به استحکام دسته،هنگام کشش زیاد وتر ها،کمک می کند.دسته این ساز در مقایسه با تار فارسی کوتاه تر و پهن تر است.پشت دسته هرمی شکل است(سطح دسته قاعده هرم و پشتت دسته اضلاع دیگر هرم است) و روی آن۲۲ تا ۲۴ دستان در فواصل معین بسته شده است.

سرپنجه:

سرپنجه تار آذربایجانی در مقایسه با تار فارسی کوچکتر است( در مجموع،طول آن بیشتر و عرض آن کمتر است)سطوح جانبی سر پنجه مانند تار فارسی دارای دریچه یا سوراخ است.فرم دریچه در تارهای مختلف متفاوت است.گاه از روی شکل دریچه در سر پنجه می توان فهمید که ساز مورد نظر متعلق به کدام سازنده است.در سطح فوقانی سر پنجه،دو سوراخ کوچک برای عبور سیم های (زنگ) یا (جینگنه)معروف است.وجود دارد.
گوشی روی سر پنجه،نه عدد گوشی وجود دارد(شش گوشی بزرگ و سه گوشی کوچک).از انجا که تار آذربایجانی معمولا یازده وتر دارد بنابراین یازده وتر می بایست به نه گوشی متصل گردند.در تار آذربایجانی چهار وتر به سیم های زنگ(جینگیه)معروف است.این چهار وتر دو به دو به صورت همصدا کوک می شوند و هر دو وتر به یک گوشی وصل می گردند.بنابراین برای چهار سیم زنگ،دو گوشی وجود دارد.تنها گوشی باقی مانده مربوط به سیم باس است. از نه گوشی یاد شده،شش گوشی روی سطح فوقانی سرپنجه و سه گوشی روی سطح پایینی آن قرار می گیرند.

آموزشگاه موسیقی تار

نگرشی بر شیوه ی گرفتن تار در قدیم (بخش دوم)

اولین دلیل:

این است که این کار واقعاً غیر منطقی غیر عقلانی ست که نوازنده ای در هنگام نواختن یک شیوه داشته باشد و در هنگام عکس گرفتن شیوه ای دیگر. در واقع اگر باور کنیم که قدما این کار را می کردند باید بپذیریم که اساتید قدیم ما بسیار ساده لوح و کوته فکر بوده اند که از شوق عکس گرفتن…

دلیل دوم:

اینکه با توجه به عکسهای مختلف یک استاد، می بینیم که در تمام عکسها نحوة قرار گرفتن ساز زاویة دسته و طرز پنجه گذاری و مضراب ، در کمال زیبایی و پختگی همیشه به یک نحو و یک شیوه است. در حالی که اگر کسی ساز را همیشه ه این شیوه نگیرد در هنگام عکس گرفتن هر بار به یک گونه ساز را می گیرد و به این زیبایی نخواهد بود. این نشان دهنده این است که این نحوه گرفتن ساز پس از سالها تمرین و ممارست به یک پختگی و ثبات رسیده است. کما اینکه در عکسی که از “میرزا عبدالله” همراه شاگردانش هست ، می بینیم که هریک از شاگردان به گونه ای ساز را گرفته اند و جالب است که “حسین خلیفه و اسماعیل قهرمانی” که از بهترین شاگردان میرزا عبدالله هستند ، نحوه گرفتن و زاویه دسته سازشان به میرزا عبدالله نزدیکتر است. این نشان دهنده این است که شاگردان سعی داشتند تا این شیوه را از استاد بیاموزند و هر چه بیشتر به آن نزدیکتر شوند .

دلیل سوم:

ساختمان سازهای قدیمی ست. که خود گویای این مطلب است که قدما ساز را روی سینه می گرفتند چرا که پشت ساز تخت بوده و ساز سبک است و طراحی ان به گونه ای ست که به راحتی می توانند ساز را روی سینه نگاه دارند و این ثابت می کند که سازندگان ، بنا به سفارش نوازندگان ، ساز را برای گذاشتن روی سینه طراحی کرده اند و مسلماً این و دور از عقل است که بگوییم برای گرفتن عکس ، ساز را را اینگونه طراحی کرده اند .

آموزشگاه موسیقی

دلیل چهارم:

عکسهایی از نوازندگان غیر درباری مطرب ها و نوازندگان محلی وجود دارد که انها نیز ساز را روی سینه گرفته اند. در حالی که عکس در سطح زمین گرفته شده و می توانستند هر طور دیگری ساز بزنند و به اصطلاح در مجلس شاه هم نمی رفتند که بخواهند اینطور ساز را بگیرند .
تا به اینجا تا حدودی ثابت کردیم که قدما ساز را روی سینه می گذاشتند . حال این سوال مطرح می شود که چرا روی سینه می گذاشتند و طور دیگری نمی گرفتند ؟

اول اینکه:

این شیوه طبیعی ترین و راحت ترین شیوة گرفتن ساز است و از زمانهای باستان نسل به نسل ادامه داشته است و مختص به زمان قاجار نیست. حتی نقش برجسته های دوران ماقبل از اسلام و همین طور نقاشی های دوران صفوی و تیموری این مطلب را به خوبی نشان می دهد که ساز با دسته به طرف بالا و روی دست نوازنده به طوری قرار گرفته است که در واقع ساز را در آغوش می گرفتند. این نحوه گرفتن ساز به قدری طبیعی است که مرئم عادی هنگامی که می خواهند به نار زدن اشاره کنند ناخود اگاه ساز خیالی را روی سینه شان می دهند و حتی اگر کسی با ساز تار و نحوه نواختن آن اشنا نباشد و هنگامی که برای اولین بار تار را به دستش بدهیم ان را روی سینه می گیرد .

مطلب دوم:

اینکه با فیزیک بدن متناسب دارد چون برای گرفتن ساز احتیاج به خم شدن به جلو و دور کردن دستها از بدن یا گذاشتن پا بر روی پای دیگر ، گذاشتن پای راست بالاتر از حد طبیعی و قوز کردن، چنان که در نوازندگی بر روی پا این موارد اتفاق می افتد نیست. بلکه باید بدن مستقیم و عمود بر زمین و دست در حالت طبیعی در کنار بدن قرار بگیرد و در این حالت که عضلات در حالت راحت و انبساط هستند ساز در آغوش گرفته می شود و از طرفی قرار گرفتن ساز بر روی قلب و احساس ارتعاش و تماس ان با قلب و همچنین نزدیک بودن ساز به گوش باعث ایجاد لذت و ارضای روامی می شود. در حالی که اکثر اشخاصی که ساز را روی پا می گذارند در اثر خم شدن یا دور شدن دستها از بدن یا خم شدن گردن و افتادن سر به پایین برای اینکه بتوانند به دسته ساز نگاه به مرور زمان دچار آرتروز می شوند .

سوم:

رعایت ادب و زیبایی. قدما که دارای ذوق سلیم بودند و در تمام کارهایشان این ذوق مشاهده می شود و در گرفتن ساز هم این سلیقه و ذوق عالی را نشان داده اند . همانطور که در عکسها و نقاشی ها می بینیم طرز گرفتن ساز بسیار زیبا ، موزون و متناسب با زیبایی شناسی موسیقی دستگاهی و شاعرانه زمانه است .
در فرهنگی که حتی چهار زانو نشستن را بی ادبی می دانند چه برسد به آن که روی صندلی بنشینند و پا را روی پا بیندازند. حتی در عکسهایی که از میرزا عبدالله و آقا حسینقلی وجود دارد که بدون ساز بر روی صندلی نشسته اند می بینیم که جقدر زیبا و مودبانه پایشان را در کنار هم قرار داده اند. در این فرهنگ رعایت ادب را در دو زانو نشستن می دانند و بهترین فرمی که می توان هنگام نوازندگی به حالت دو زانو داشت همین فرمی است که در عکسهای قدیمی می بینیم .

چهارم :

هماهنگی با روش زندگی. همانطور که می دانید در ایران دیگر کشورهای شرقی بر روی زمین نشستن جز عادات و فرهنگ این مناطق است و هر کاری را در حالت نشسته بهتر انجام می دهند مثل نیایش ، غذا خوردن ، نوشتن ، مالعه کردن حتی سازندگان ساز هم در حالت نشسته ساز می ساخته اند در حالی که امروزه ایستاده و پشت میز کار انجام می دهند که از نظر سلامتی مضّر بیمارهایی مثل کمر درد، دیسک کمر، سیاتیک و واریس را به دنبال دارد. به همین دلیل نوازندگی نیز به حالت نشسته و بر روی زمین انجام می شده است که باز در این حالت بهترین و راحت ترین فرم نوازندگی، گذاشتن ساز بر روی سینه است . همانطور که امروزه می بینیم تار نوازانی که می خواهند روی زمین بنشینند دچار مشکل هستند چون کاسه تار باید به طرف بالا قرار گیرد به همین خاطر بعضی از بالشتک استفاده می کنند برخی چهار زانو می نشینند و عده ای از حرکات یوگا برای نشستن استفاده می کنند که تمامی اینها غیر طبیعی و نازیباست و باعث زحمت و مشکل برای نوازنده می شود. در حالی که اگر ساز را روی سینه بگذارند چه به حالت دو زانو چه چهار زانو، روی صندلی، در حال راه رفتن وحتی در حالت خوابیده می توانند به راحتی نوازندگی کنند و دیگر احتیاجی به زیر پایی ، بالشتک و دیگر لوازم اضافی نیست .

پنجم:

ایجاد امکانات تکنیکی. قدما وقتی ساز را روی سینه می گذاشتند در واقع کاسه تار بر روی ساعد دست راست قرار می گرفت و آرنج دست چپ زیر دسته ساز قرار داشت و وزن دسته بر روی دست چپ بود که به این ترتیب اتصال دستها به ساز امری اجتناب ناپذیر و در واقع ضروری بوده است. در عین حال دست راست نقطه اتکایی پیدا می کنند تا از این طریق حکت را از کتف به وسیله ساعد به مچ انتقال دهد. در واقع مبدأ حرکت از کتف است و کتف مانند چرخ دنده بزرگی ست که چرخ دنده کوچکتری را به حرکت در می آورد و باعث سرعت و قدرت در حرکت می شود. که پس از سالها تمرین و ممارست به یک پختگی، ثبات و تعادل می رسیده اند. در حالی که وقتی ساز را روی پا می گذاریم ، ساز به راحتی روی پا قرار می گیرد و احتیاج به مهارکردن با دست ندارد . در واقع دیگر لیلی برای اتصال باید پا قرار می گیرد و احتیاج به مهار کردن با دست ندارد. در واقع دیگر دلیلی برای اتصال دستها به ساز وجود ندارد و این اتصال باید صورت تصنّعی ایجاد شود و این باعث سردرگمی نوازنده می شود و نوازنده هیچگاه به یک استیل ثابت و شخص دست پیدا نمی کند و هر چند وقت ، طریقة دیگری را امتحان می کند. نمی داند دست چپ را چه کار کند ؟ مچ به طرف بیرون باشد یا داخل ؟ شصت بالای دسته باشد یا پشت دسته؟ از دسته جدا باشد یا چسبیده ؟ و در هر صورت دست به دسته ساز آویزان می شود . همچنین دست راست که مشخص نیست حرکتش باید از مچ باشد یا از ساعد یا ترکیبی از این دو به علاوه حرکت ساعد که در شیوه قدما به صورت افقی بوده است در شیوه ی جدید تبدیل به حرکت عمودی می شود. این نکته باعث خشکی و درشتی ریز ها شده و صدای ساز را زمخت می کند. در حالی که اگر ساز به شیوه قدما روی سینه گرفته شود تمام این مسائل حل می شوند و همه چیز در جای خود قرار می گیرد و تنها تعادل و تناسب می خواهد که آن نیز باتمرین و ممارست به دست نمی آید .

ششم:

انطباق با محتوای موسیقی دستگاهی . اگر موسیقی دستگاهی درست با شیوه قدما اجرا شود سرشار از حرکت ، پویایی، نشاط، امید و مبارزه است. همچنین وقتی عکس آقا حسینقلی که ساز را روی سینه گذاشته است می بینیم از لحاظ بصری پویایی . حرکت ، آمادگی ، مبارزه ، امید ، نشاط ، و سر زندگی القا می شود و این در انطباق کامل با محتوای موسیقی ای است که می نوازد . حال تصور کنید که همین استاد ، و ساز را روی پا بگذارد . انگار خسته شده و از مبارزه دست کشیده است و ساز را رها کرده است. که امروزه برخی از نوازندگان را می بینیم که دسته ساز از خط افق پایین تو رفته و به نظر می رسد که ساز می خواهد به طرف پایین برود .

آموزشگاه موسیقی تار

اساتید نوازنده تار (محمدرضا لطفی: نوازنده موسیقی سنتی و مقامی)

( ۱۳۲۵- گرگان)

نوازنده تار و سه تار ، نواساز و مدرس ، محقق و مولف به تشویق برادر بزرگ خود آموزش تار را آغاز نمود و در سال ۱۳۴۲ استعداد خود را در این زمینه با کسب جایزه نحست درجشنواره موسیقیدانان جوان نشان داد.پس از اتمام دوره تحصیل در سال ۱۳۴۳ به تهران آمد و به محضر حبیب الله صالحی و علی اکبر شهنازی راه یافت و در کلاسهای شبانه هنرستان موسیقی با مکتب وزیری و تئوری موسیقی غربی آشنا گردید که حاصل آن همکاری با ارکسترهای هنرستان و صبا بود که زیر نظر حسین دهلوی اداره میگردید.ورود به دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و آموزش ردیف میرزا عبدالله با نورعلی خان برومند سر آغاز نوینی برای حضور بیشتر در دریای در دریای پر معنای موسیقی قدیم ایران بود که این آموزش تا آخرین دقایق حیات نورعلی خان برومند ادامه یافت.

لطفی ردیف آوازی و تصنیف قدیمی را نزد عبدالله دوامی و سه تار را نزد سعید هرمزی آموخت.اوپس از تاسیس مرکز حفظ و اشاعه موسیقی رادیو و تلویزیون ایران با مدیریت فنی برومند در جشن هنر شیراز شرکت کرد که حاصل آن باسازی و احیای مکتب سید حسین طاهرزاده بود. محمدرضا لطفی به مدت سه سال به عنوان مربی آموزشی با کانون پرورش کودکان و نوجوانان و دو سال در مرکز گرد آوری و شناخت موسیقی رادیو و تلویزیون به همکاری پرداخت . او از سال ۱۳۵۳ به همکاری با رادیو ایران و گروه موسیقی دانشگاه تهران مشغول گردید و طی این مدت گروه شیدا را پایه گذاری نمود که حاصل آن بازسازی آثار شیدا ، عارف ، درویش خان ، رکن الدین مختاری و…بود.

آموزشگاه موسیقی

اوپس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت یکسال و نیم سرپرستی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران را عهده دار بود و در همین سالها به اتفاق حسین علیزاده و سایر همکاران گروه شیدا و عارف ، به تاسیس کانون فرهنگی هنری چاووش همت گماشت که حاصل این فعالیت ۹ نوار موسیقی چاووش است. لطفی به دعوت فونداسیون چینی و نیز برای شرکت در یک سمینار راهی ایتالیا گردید و کنسرتهایی را در شهر رم ، فلورانس ، بلدنیا ، بادوا و … اجرا نمود.او در سال ۱۳۶۴ با مهاجرت به خارج از کشور دور تازه ای از فعالیتهای هنری خود را آغاز نموده است و با تاسیس مراکز فرهنگی و هنری شیدا در کشورهای مختلف و برگزاری کنسرتها و سمینارهای گوناگون ، به شناساندن موسیقی قدیمی ایران مبادرت می ورزد.

ازجمله آثار ، فعالیتها و کنسرتهای ایشان میتوان به تصنیف های ” بمیرید بمیرید” ، ” به یاد عارف ” ، “داروک” ، “ناز لیلی”،”کوچه سار شب” ، “کنسرت نوا “(جشن هنر شیراز) ، کنسرت راست پنجگاه ( جشن هنر شیراز) ، کنسرت سه گاه ( کنسرت طوس) ، بازسازی آوازهای قمر ، بازسازی آثارگذشتگان ، به یاد درویش خان ، به یاد طاهر زاده ، موسیقی فیلم حاجی واشنگتن ، چاووش ۱ (به یاد عارف) ، چاووش ۲ (شب نورد) ، چاووش۴ ، چاووش ۶ ، چاووش ۸ ، چاووش ۹ ، آلبوم کتاب و صفحه گرامافون موسیقی آوازی ایران ( ردیف عبدالله دوامی) ، نوارهای ردیف موسیقی ایران ( یادواره برومند) ، چشمه نوش ، رمز عشق ، پرواز عشق ، بسته نگار ، کنسرتهای انفرادی در شهرهای مختلف ایتالیا ، کنسرتهای متعدد در شهرهای لس آنجلس ، ساتیاگو ، سانفرانسیسکو ، شیکاگو، بوستن ، نیویورک و واشنگتن به همراهی حسین علیزاده و حسین عمومی ساخت دهها تصنیف و قطعه ضربی دیگر از جمله تصنیف حصار و پیش درآمد اصفهان ، تعداد زیادی بداهه نوازی در دستگاههای مختلف ، کتابهای ” شور مادر دستگاههاست ” ( منتشر نشده ) ، کتاب سال شیدا (چهار جلد ) و تعدادی مقاله و… اشاره کرد.

آموزشگاه موسیقی تار

مختصری از تاریخچه ی موسیقی ایران

قبل از بررسی خلاصه وار تاریخ موسیقی ایران باید به چند نکته توجه کرد: اول آنکه ایران باستان کشوری پهناور بوده که حدودا شامل ۳٠ کشور امروزی بوده است و به طبع دارای اقوام، مذاهب و فرهنگهای گوناگونی بوده اند. پس ما نباید منتظر فرهنگی یک پارچه باشیم زیرا این اقوام در کنار هم و به کمک دستاوردهای یکدیگر به پیشرفت و تکامل رسیده اند، نه هر کدام به تنهایی. پس همه دستاوردهای این خطه بزرگ را هر کدام از این اقوام می توانند از آن خودبدانند. در دوره بعد از فتح ایران بدست اعراب و مسلمان شدن ایرانیان چون اعراب دارای فرهنگی غالب نبودند، از لحاظ فرهنگی مغلوب ایرانیان شدند و فرهنگ برتر ایرانیان را پذیرفتند و در راستای شکوفایی آن بادیگر اقوام که مغلوب اعراب مسلمان شده بودند کوشیدند و از این فرهنگ ایرانی فرهنگ اسلامی را به وجود آوردند که پایه واساس آن همان فرهنگ ایران باستان بود.
در سده های اول فرهنگ اسلامی یعنی تاحدود دوران خلافت عباسیان یک فرهنگ واحد در سراسر این سرزمینهای اسلامی وجود داشت و از آن زمان به بعد بود که سرزمینهای اشغالی مستقل شدند و هر کدام باتوجه به ریشه فرهنگی یکسان رنگ و بوی منطقه و قومیت خود را به این فرهنگ مادر بخشیدند و بخاطر همین امر است که وجوه مشترک فرهنگی هنری زیادی دز میان کشورهای مسلمان وجود دارد که اغلب مستشرقین به اشتباه این وجوه مشترک را اخذ شده از فرهنگ عرب می دانند که این امر نیز حاصل سطحی نگری به تاریخ و فرهنگ این سرزمینها است.

آموزشگاه موسیقی

تاریخ موسیقی ایران زمین را می توان به دو بخش اصلی تقسیم کرد، آن دو بخش عبارتند از :

الف: دوران پیش از اسلام

ب: دوران بعد از سلام

در بررسی دوره پیش از اسلام منابع معتبر ما که همان حجاری ها و مجسمه ها و نقوش روی ظروف بدست آمده می باشد که از ١٥٠٠ قبل از میلاد مسیح آغاز می شود. از مجسمه های بدست آمده در حیطه قلمرو ایران باستان که در شوش بدست آمده، سازی شبیه تنبور امروزی مشاهده می شود که نمایانگر یک ساز ملودیک در آن زمانها است. درحجاریهای طاق بستان گروه نوازندگان چنگ نواز و سازهای بادی نیز مشاهده می شود. بیشتر اطلاعات ما از دوران پیش از اسلام ایران زمین محدود به کتب تاریخی و اشعار سده های اول دوران اسلامی است. در هر حال ما اطلاعی از موسیقی کاربردی و نحوه اجرای دقیق موسیقی در آن دوران نداریم. اما در دوره بعد ازفتح ایران توسط اعراب تا آخر دوره خلفای راشدین که در سده اول حکومت اسلامی حکمرانی می کرده اند (از سال یازده تا چهل و یک هجری قمری) انواع موسیقی ممنوع بود. با به روی کار آمدن بنی امیه حدودا موسیقی آزادی بیشتری پیدا کرد و از این دوران تا دوران خلفای عباسی دوره اوج شکوفایی موسیقی نظری و عملی ایران و اسلام است که در این دوران کسانی چون فارابی، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن زیله، صفی الدین ارموی، عبدالقادر مراغی، و افراد بیشمار دیگری در موسیقی عملی و نظری ظهور کردن که کتب و رساله های آنها در موسیقی موجود است. در هر حال با ظهور تشیع در ایران و به روی کار آمدن شاهان صفوی موسیقی در ایران رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و از موسیقی که در دوران اسلامی کاربرد داشت جدا شد و رنگ ایرانی این موسیقی بیشتر شد تا در دوره قاجاریه این روند به اوج کمال خود رسید و سیستم دیگری که بنام دستگاه در دوره صفویه ظهور کرده بود، کامل شد و توسط نوارندگان چیره دست آن زمان به صورت شفاهی به شاگردان سازهایی از قبیل تار، سه تار، کمانچه، نی و سنتور انتقال پیدا کرد و در همین دوران قاجاریه بود که خط نت امروزی به ایران راه یافت و سنت شفاهی اساتید موسیقی ایران که بنام ردیف است به خط نت در آمد.

آموزشگاه موسیقی تار

بنیامین به حاشیه‌های «کبیر» پاسخ داد/ مشورت مذهبی گرفته بودم

بنیامین بهادری خواننده موسیقی پاپ در پاسخ به انتقادات و حاشیه های مطرح شده پس از انتشار قطعه موسیقایی «کبیر» توضیحات مشروحی را ارائه داد.

 

 

 

 

 

بنیامین بهادری خواننده موسیقی پاپ که این روزها همراه با خانواده خود برای انجام امور شخصی و برنامه ریزی کنسرت های خارجی در کشور آمریکا به سر می برد، یکشنبه شب ۲۱ خرداد ماه به وقت ایران در یک کنفرانس خبری آنلاین به حاشیه ها و انتقادات مطرح شده درباره قطعه موسیقی «کبیر» که بر اساس دعای جوشن کبیر خوانده شده است، پاسخ داد.

روایتی از شکل مدل آسمانی و لو رفتن قطعات مذهبی

این خواننده در ابتدای صحبت های خود در پاسخ به خبرنگار مهر مبنی بر انتقادات مطرح شده درباره استفاده موسیقی برای خواندن دعای «جوشن کبیر» اینگونه توضیح داد: این مدل «آسمانی» مربوط به امسال و سال گذشته نیست زیرا اولین آثاری که بنیامین بهادری با آن مطرح شد مضامین مذهبی و آسمانی داشتند که از آن جمله می توان به قطعه «عموم ابوالفضل»، «آقام آقام» و «بوی محرمش میاد» در قالب آلبوم «ماه مهربان» اشاره کرد. این آلبوم در آن زمان برای اخذ مجوز به دفتر موسیقی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی رفت که متاسفانه هیچکدام از آنها مجوز انتشار نگرفتند. این آثار عمدتا حال و هوای آرامی داشتند و تنها چند اثر از مجموعه به صورت ریتمیک تولید شده بود. قطعاتی که مدتی بعد از مطرح شدن دیگر آثارم مورد توجه مردم قرار گرفت. البته ما هیچوقت نفهمیدیم که این آثار چطور و از کجا لو رفت که همه آنها را گوش کردند. کما اینکه در این مورد هم بارها به صورت کتبی و شفاهی به مسئولان مربوطه اعتراض و اعلام کردیم که این اتفاق باعث به وجود آمدن نوعی تناقض میان مخاطبان موسیقی شده و ذهنشان را مخدوش می کند که بنیامین عاشقانه خوان چطور در این فضای مذهبی فعالیت می کند.

وی ادامه داد: آن زمان به آثار مذهبی من مجوز ندادند اما بعد که بقیه کارهایم شنیده شد به یکباره دیدم که آن کار هم در فضای موسیقی لو رفت. موضوعی که برای من بسیار عجیب بود و هرچه پیگیری کردم بالاخره نفهمیدم آن آثار از کجا لو رفت. می خواهم به یک نکته اشاره کنم که بنده تجربه تولید چندین اثر آسمانی را دارم ولی هر زمان که این آثار منتشر شده به دلیل فرم جدیدش عده ای به لحاظ اعتقادی احساس کردند که به مضامین مذهبی توهین شده و خیلی ها هم از این فرم جدید استقبال کردند.

هیچ ایراد فقهی درباره اجرای قطعه کبیر وجود ندارد

بنیامین بهادری گفت: من پیش از انتشار قطعه «کبیر» این اثر را برای بسیاری از مسئولان و افراد مذهبی اسم و رسم دار و قابل احترام فرستادم و از آنها نظر خواستم و بارها و بارها با هم گپ زدیم. این موضوع نیز قابل پیش بینی بود که عده ای نسبت به این اثر گارد خواهند گرفت و حتی تخریب و اتهام زنی خواهند کرد. در اینجا باید بگویم اولا هیچ ایراد و اشکال فنی و فقهی درباره اجرای ادعیه ها با موسیقی وجود نداشته و ندارد. ضمن اینکه بنده هیچکدام از این آثار را بلافاصله بعد از یک اتفاق خاص اجتماعی و سیاسی تولید نکردم. برای همان قطعه «اذان صبح» که بعد از حادثه پلاسکو منتشر شد ماجرا به این گونه نبود که من آن را فردای حادثه تولید کرده باشم. این آثار در طول سال تهیه و تولید شده که من به مرور و به تناسب حس و حالی که از جامعه دریافت کردم آنها را منتشر می کنم.

این خواننده موسیقی پاپ با اشاره به این نکته که موفقیت اثر یک آرتیست باید از جهات مختلف مورد بررسی قرار گیرد، عنوان کرد: اینکه این اثر مورد استقبال قرار نگرفته و موفق نشده را باید از جنبه های مختلف بررسی کرد. یک اثر می تواند در همان روز انتشار به یکباره مورد استقبال قرار بگیرد و در حالت بعدی ممکن است در گذر زمان به نتیجه مدنظر خود دست پیدا کند. از آنجایی که این قبیل آثار در برخی از گروه های جامعه مخالف هایی دارد، کمتر به شیوه معمول در گوش شنیداری جامعه جای می گیرد و همین مخالفت ها و بایکوت ها باعث می شود اثر به گوش مردم نرسد. البته شنیده شدن یا شنیده نشدن این آثار زیاد برایم مهم نیست زیرا آثاری چون «کبیر» جزوی از اعتقادات قلبی من هستند. اصلا شاید من کارم را بلد نیستم و نمی توانم آثار را جوری بخوانم که حق مطلب ادا شود که در اینجا محل بحث من نیست.

ماجرای تماس تلفنی دفتر موسیقی چه بود؟

وی در ادامه این کنفرانس خبری آنلاین به ارائه تاریخچه ای از ضبط، تولید و انتشار قطعه کبیر پرداخت و گفت: این قطعه سال ۹۳ تولید و در همان زمان رایزنی شد که این اثر به صورت تک آهنگ منتشر شود، اما از سوی مدیریت وقت دفتر موسیقی گرفتند و گفتند برای انتشار قطعه باید صبر کنیم. تک آهنگ «کبیر» با آلبوم «بنیامین ۹۴» در ابتدای سال ۹۴ به دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرستاده شد که همان موقع نیز از مدیریت دفتر موسیقی گفتند که این قطعه عربی را از کلیت سی دی که من به آنها تحویل داده بود، بیرون می آید. حتی به من گفتند که سی دی دیگری را ارسال کنید که در آن این قطعه عربی وجود نداشته باشد. وقتی علت را پرسیدم گفتند: «باید آلبوم را به شورا بدهیم» و وقتی گفتم چه اشکالی دارد که همین قطعه را نیز به شورا بدهید؟ در جوابم توضیح دادند: «این قطعه الان مناسب نیست.»

بنیامین ادامه داد: من همان موقع گفتم اگر بحث اسلامی و شرعی بودن در کار است بدانید که من هم مسلمان هستم و حتما قبل از تولید درباره آن سوالات زیادی را کرده ام و می دانم کلیات آن اشکالی ندارد، فقط ممکن است انتشارش اعتراض هایی را در پی داشته باشد. اصلا نهایت کار این است که شما کار را به شورا بدهید ولی آنها کار را رد می کنند. اما دوستان قبول نکردند و گفتند که نمی توانند این کار را به شورا بدهند. البته دلیلشان این بود که اگر این کار به هر دلیلی کپی شود ممکن است بیرون بیاید و با توجه به حساسیت اثر با واکنش هایی مواجه شود. من از آنها خواستم کتبا موضوع را بنویسند اما قبول نکردند. تا اینکه وقتی از دفتر بیرون آمدم به سراغ مدیربالادستی رفته و بعد از سلام و علیک گرمی که با هم کردیم ماجرا را توضیح دادم که او نیز گفت به من کمک می کند راهی برای انتشار اثر پیدا کنم.

آقای مدیر گفت دست نگه دار

بهادری با اشاره به جزئیات دیگری درباره انتشار قطعه «کبیر» اظهار کرد: به هر حال بعد از گذر از این ماجراهایی که به آن اشاره کردم من یک ماه پیش تماس گرفته و با مسئولان وزارت ارشاد صحبت کردم و گفتم «دو سال از ارائه این قطعه به شما گذشته و یک جواب بدهید که نه» اما دوستان گفتند دست نگه دارم و از من خواستند کمی تنظیم را تغییر دهم که من چندی پیش قطعه را به یک آقای مکزیکی دادم و به او گفتم این قطعه دعایی است که برای فرهنگ و کشور ما بسیار مقدس است و ما تصمیم داریم آن را با به عنوان یک اثر موسیقایی منتشر کنیم. حتی بعد از تنظیم مجدد کار من آن را برای همه فرستادم تا هر تستی که لازم است رویش انجام شود. جالب اینکه همه به اتفاق موافق بودند و می گفتند این قطعه مشکلی ندارد. حتی آدم‌های سختگیر هم موافق بودند ولی می‌گفتند احتمالا از بخش دیگر جامعه و آدم های مذهبی اعتراض‌هایی می‌شود.

این خواننده ضمن بیان جزئیاتی از انگیزه های خود برای انتخاب زبان عربی در خوانش قطعه کبیر گفت: من درباره ساخت این آثار روی متون مذهبی پرسش های زیادی کردم و می دانم در زمینه قرآن حساسیت خیلی بالاست و همه توصیه می کنند که این اتفاق نیفتد، ولی در ادعیه تا آنجا که می دانم مشکلی وجود ندارد فقط تنها نکته ای که باقی می ماند به کار گیری یک موسیقی مناسب است که من برای آن تعریف ساده ای دارم. ما اگر در این نوع متون موسیقی بگذاریم که ما را از فضای متن دور می کند به طور حتم ساخت آن موسیقی اشکال دارد، ولی وقتی این موسیقی را گوش می دهی و متوجه می شوی که خدایت همان خداست پس آن موسیقی نیز اشکالی ندارد. به هر حال این در جامعه طبیعی است که در مهم ترین انتخابات هم بخشی از جامعه موافق و بخشی دیگر هم مخالفند بنابراین ممکن است این مدل کارها در عین حال که مخالفانی دارند از موافقانی نیز برخوردار باشند.

وی در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به ضرورت تولید این قطعه بیان کرد: کسی که در تمام زندگی اش دعای جوشن کبیر را نشنیده چه ایرادی دارد که به واسطه این موسیقی با این دعا آشنا شود. من برای این قطعه حداقل ۸ تا ۱۰ مشاور اجتماعی و مذهبی گرفته ام که عمده جواب هایشان این بوده که غلط نیست. بنده بازهم تاکید می کنم که با زیبایی اثر کاری ندارم. جمله های این چنینی که کار زیبا و قشنگ نیست و تو بهتر می توانی بخوانی را شنیده ام که به طور حتم دیدگاه سلیقه ای است ولی راجع به درست و غلطی، اکثریت نظر مثبتی داشتند. فقط یک نفر بود که گفت من برای اطمینان باید از شخص دیگری بپرسم و با تردید جواب من را داد ولی بقیه گفتند که کار غلطی نیست ولی احتمالا بازتاب های گسترده ای خواهد داشت که باید راجع به آن فکر کرد.

صدور بیانیه در ساعات پایانی یک روز جمعه

این خواننده درباره صدور اطلاعیه دفتر موسیقی وزارت ارشاد هم گفت: من شرایط مسئولان فرهنگی کشور را درک می کنم که علیه این اثر آن هم در ساعات پایانی یک روز جمعه اطلاعیه صادر کردند. قطعا حواشی مختلفی درباره این اثر به وجود آمده که باعث این رفتارها شده، اما نمی دانم چرا دوستان مسئول قصدی برای جواب دادن به من مبنی بر اینکه این قطعه مجوز گرفته یا نه، نداشتند؟

وی افزود: من این اثر را در آمریکا نساخته ام بلکه در ایران ساخته و دو بار برای ارشاد ارسال شده است. اتفاقا با هر تغییری هم نسخه جدید را برای مدیران محترم فرستادم و نظرشان را پرسیدم ولی هیچ جوابی به من ندادند. من پای عقایدم همیشه ایستاده ام و می ایستم. آن زمان که در اوج همه گیری آثار عاشقانه من، آثار مذهبی من هم در دسترس علاقمندان موسیقی قرار گرفت، هیچ وقت از اعتقاداتم عقب نشینی نکردم و محکم ایستادم و از آن آثار مذهبی در کنار قطعات عاشقانه ام دفاع کردم. من به این ثر اعتقاد دارم و پای اعتقاداتم می ایستم و بر این ماجرا تاکید دارم که باورهای دینی و مذهبی ام را خوانده ام.

بهادری در ادامه این کنفراس آنلاین خبری با اشاره به اینکه از حواشی مختلف بعد از انتشار قطعه «کبیر» آگاهی داشته است، توضیح داد: من می دانستم که این اثر حواشی مختلفی را در پی خواهد داشت. وقتی «ربنا» زیر سوال می رود و به خوانش استاد ایراد وارد می شود من نیز متوجه میزان حساسیت‌ها هستم. از لحاظ فقهی و شرعی ایراداتی به تلاوت و قرائت آیات قران با موسیقی وارد است ولی نسبت به ادعیه ها هرگز چنین میزان حساسیت و قوانینی وجود نداشته و ندارد. به هر ترتیب جنجالی که برای انتشار قطعه «کبیر» بوجود آمده، نه به دلیل زیبایی اجرای آن از سمت من و تیمم است و نه بخاطر بد بودن آن است بلکه بیشتر ما درباره درست یا غلط بودن خوانش دعای جوشن کبیر با موسیقی حرف می زنیم.


اخبار موسیقی

هنوز متوجه اعلام برائت دفتر موسیقی نشدم

بنیامین بهادری در پاسخ به یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه آیا در آینده نیز مشابه این آثار از سوی وی تولید خواهد شد یا خیر؟ تاکید کرد: واقعا نمی‌دانم چه جوابی باید به این سوال بدهم. این اثر سال‌ها پیش ساخته شده و قرار بود ماه رمضان امسال پخش شود. من سال‌ها برای آن برنامه ریزی کرده بودم واصلا اینگونه نبود که به یک باره تصمیم به انتشارش بگیرم. من بیش از دو سال برای گرفتن مجوز این اثر تلاش کردم و حتی یک «نه» به من نگفتند. همیشه نوعی توصیه های دوستانه بوده که مثلا «ما خودمان این اثر را دوست داریم و استقبال می کنیم، ولی شاید مناسب نباشد» و با همین روش من هرگز پاسخ درستی نشنیدم. اما بعد می بینیم که روز جمعه اطلاعیه صادر شده که بنیامین بهادری این اثر را در آمریکا تهیه و تولید و منتشر کرده است! این رفتار واقعا در شان مسئولان موسیقی کشور نبوده و نیست. من هنوز متوجه این رفتار احساسی و اعلام برائت دفتر موسیقی از این اثر و میزان حساسیت آن برای این مرکز نشده ام. برای آینده و روند فعالیت های کاری ام هم خدا بزرگ است و من هم به امید خدا در تلاشم.

ممنوع التصویری یا ممنوع الورودی مساله این است

این خواننده در بخش دیگری از صحبت های خود تصریح کرد: من یک هنرمندم. گناه نکرده‌ام که قطعه‌ای به ذهنم رسیده و آن را تولید کردم که البته که ممکن است قشنگ نباشد. من باز هم می گویم که این قطعه را به ارشاد داده‌ام و ارشاد می‌تواند از طریق شورا یا رییس دفتر موسیقی یک نامه‌ای بنویسد و همین مواردی را که شما مطرح کردید در جواب به اثر بنویسد و بگوید: «به دلیل عدم سنخیت بین متن و موسیقی یا هرچیز دیگری اجازه پخش ندارد». من حتی دو سه هفته پیش با مدیران نسبتا ارشد ارشاد صحبت کردم. من با کسانی که در قطعه ها و موارد خاص حس می کنیم باید کار را با آنها درمیان بگذاریم مشورت کرده ام و آنها به هیچ وجه مخالفت نکرده اند ولی نگران بودند.

بهادری درباره احتمالاتی از قبیل ممنوع التصویری یا ممنوع الورودی اش به ایران بعد از حاشیه های انتشار این تک آهنگ عنوان کرد: با توجه به به روز شدن جامعه و تغییر و تحولاتی که در این مدت اتفاق افتاده فکر نمی کنم شاهد چنین رویه ای باشیم.

توضیح درباره سفر به آمریکا

وی در بخش پایانی صحبت های خود با اشاره به شایعاتی که درباره سفرش به آمریکا مطرح شده است، عنوان کرد: من قبل از عید به آمریکا آمدم و مسافرت خانوادگی داشتم و باید در اینجا به یک سری مسائل رسیدگی می کردیم. در کنار آن تور سوم آمریکای شمالی ما طراحی شده است ولی احتمالا ظرف چند هفته آینده به ایران برمی گردیم. عید فطر هم در سالن دالبی لس آنجلس کنسرت بزرگی خواهیم داشت. در اینجا تبلیغ کارهایمان سخت است و مستقیم و غیرمستقیم باید اجازه های مختلفی داشته باشیم که با چه کسانی کار می کنیم. اینجا هم یارکشی است و تبلیغات سخت است و بهترین پمپاژ آگهی و خبر از داخل ایران است.