دانلود آهنگ جدید

واوموزیک - دانلود آهنگ جدید ایرانی

دانلود آهنگ جدید

واوموزیک - دانلود آهنگ جدید ایرانی

"نشان صلح" به شجریان، دولت‌آبادی، تقوایی و شیشه‌گران رسید

مراسم اهدای "نشان صلح" در سومین روز از پنجمین جشنواره بین‌المللی "هنر برای صلح" با حضور جمعی از هنرمندان و علاقه مندان به هنر در خانه هنرمندان برگزار شد.

به گزارش صفحه اخبار موسیقی واوموزیک مراسم اهدای "نشان صلح" به هنرمندان شب ‌گذشته 23 شهریورماه با حضور هنرمندانی همچون، محمود دولت‌آبادی، مرتضی کاخی، رضا کیانیان، محمد فرنود، جمشید مرادیان، کامران عدل، پری ملکی، محمد حسین ماهر، آرمان استپانیان و جمعی از علاقمندان در سومین روز از پنجمین جشنواره بین‌المللی "هنر برای صلح" در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

در ابتدای این مراسم مجید رجبی معمار، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران پشت تریبون قرار گرفت و با بیان اینکه بین هنر و صلح یک پیوند طبیعی وجود دارد، گفت: چند سالی است که جمعی جوان مشتاق با تلاش خود یک جشنواره را برگزار می‌کنند که امسال به پنجمین دوره خود رسیده است. می‌دانیم که ادامه‌دار بودن یک اتفاق در کشور ما کار ساده‌ای نیست، اما این جشنواره ادامه یافته و علاوه بر آن یک حرکت روبه جلو داشته که بسیار با ارزش است.

رجبی معمار افزود: در این چند سالی که در کنار جشنواره بودم مشاهده کردم که تلاش و همت برگزارکنندگان بیشتر شده و همراهی هنرمندان نیز افزایش پیدا کرده است. خانه هنرمندان به طور طبیعی جایگاه برگزاری چنین رویدادهایی است و ما به نیابت از همه انجمن‌های هنری، همراهی خود را با این نوع فعالیت‌ها اعلام می‌کنیم.

"صلح" فقط بر زبان‌ها جاری است

در ادامه این مراسم مرتضی کاخی، شاعر، ادیب و دیپلمات سابق کشور به روی صحنه آمد و گفت: کلمه "صلح" که این همه بر زبان‌ها جاری می‌شود یکی از بی گناه‌ترین و غریب‌ترین کلمات است. من به دلیل شغل دیپلماتی خود در وزارت امور خارجه بارها دیدم که در مورد این کلمه زیاد صحبت می‌شود اما همه تلاش‌ها برای خریدن ادوات جنگی است. در دنیای امروز کسانی که می‌توانند نقش مهمی در زمینه صلح داشته باشند، فقط در مورد صلح، صحبت می‌کنند اما با اعمال خود از جنگ حمایت می‌کنند.

کاخی ادامه داد: من می‌توانم بگویم صلح چیست، اما نمی‌توانم بگویم آن را دیدم. مثل بسیاری از آرزوهای بشر، این کلمه خواستنی و زیبا، هنوز به دست نیامده و در واقعیت دیده نمی‌شود. آرزوی من هم این است در جهانی زندگی کنیم که از ترس، درد و سلطه‌طلبی عاری باشد.

اجرای گروه موسیقی "بنفش" بخش بعدی این برنامه بود و پیمان ابدالی، سرپرست و آهنگساز گروه، پیش از اجرای قطعه "خوشی‌های کوچک" گفت: به نظر گروه ما می‌شود صلح را از خودمان شروع کنیم و برای این کار باید با خودمان در صلح باشیم. اگر از کوچک‌ترین چیزها لذت ببریم می‌توانیم به صلح درونی برسیم.

او در مورد قطعه‌ای که به زبان انگلیسی اجرا کردند نیز گفت: ما بر روی پروژه‌ای با موضوع "صلح در ادبیات فارسی" کار کردیم و دیدیم که قرن‌ها پیش شاعران ایرانی از فردوسی، سعدی و حافظ تا بهار و شاملو از صلح گفته‌اند. اینک قطعاتی را به زبان انگلیسی اجرا می‌کنیم تا به مردم دنیا بگوییم شاعران ما از قدیم به صلح توجه داشته‌اند.

تنها هنرمندان در زمینه صلح نقش ایفا می‌کنند

در ادامه این مراسم فریدون فربد، دبیر جشنواره "هنر برای صلح" پشت تریبون قرار گرفت و گزارشی از روند برگزاری این جشنواره ارائه کرد. او در بخشی از سخنان خود گفت: جشنواره "هنر برای صلح" به صورت کاملا خصوصی از سال 92 آغاز به کار کرد و سال گذشته با حمایت خانه هنرمندان موفق شدیم آثار چهار دوره گذشته جشنواره را در مقر سازمان ملل در ژنو به نمایش درآوریم.

وی افزود: دوره پنجم جشنواره "هنر برای صلح" با حضور بیش از 200 هنرمند از کشورهای مختلف برگزار شده و به رغم تمام حاشیه‌های ایجاد شده موفق شدیم، افتتاحیه جشنواره را در میان استقبال بی‌نظیر مردم برگزار کنیم.

او در ادامه با اشاره به اینکه با وجود هزینه‌های بالای این جشنواره هیچ نهادی از آن حمایت مالی نکرده است گفت: این نشان می‌دهد هنرمندان تنها بخش جامعه هستند که نقش خود را در زمینه صلح به خوبی ایفا می‌کنند.

 

هنر برای صلح

رونمایی از اثر احمد آریامنش با عنوان "سلام بر صلح" بخش بعدی این مراسم بود. این اثر که در قالب پرفورمنسی در روز افتتاحیه پنجمین جشنواره بین‌المللی "هنر برای صلح" توسط جمعی از هنرمندان همچون، محمد متوسلانی، کامبیز درم‌بخش، محمد فرنود و جمعی از مردم خلق شده بود با جمله "سلام بر صلح" توسط احمد آریامنش نهایی و رونمایی شد. این تابلوها از طرف جشنواره "هنر برای صلح" به موزه صلح ایران اهدا شد.

پخش کلیپی از سخنان محمد فرنود، سفیر صلح سال 95 که به عنوان عکاس هشت سال دفاع مقدس شناخته می‌شود، زمینه را برای اهدای "نشان صلح" به هنرمندان برگزیده پنجمین جشنواره بین‌المللی "هنر برای صلح" فراهم کرد.

نشان عالی هنر برای صلح سال 96 که بر اساس نظرسنجی مردمی صورت گرفته شده، توسط رضا کیانیان، محمد فرنود و کامبیز درم‌بخش به محمود دولت آبادی، محمدرضا شجریان، کوروش شیشه گران و ناصر تقوایی اهدا شد.

هنرمندان و سربازان، پاسدار صلح خواهند بود

محمود دولت‌آبادی پس از دریافت "نشان صلح" در این مراسم گفت: متاسفانه وجود جنگ باعث می‌شود که صلح معنا پیدا کند. آشتی بشری یک آرزوی بزرگ است، اما جنگ یک اتفاق امپریالیستی است و کسانی که امروزه دنیا را اداره می‌کنند اگر جنگ نکنند قدرت خود را از دست می‌دهند. بنابراین من صلح را توصیه می‌کنم اما با حفظ توانایی دفاع از خود. ما به یک قدرت بازدارنده نیاز داریم. ما هنرمندان و سربازان، پاسدار صلح خواهیم بود.

او با اشاره به وضعیت این روزهای جهان گفت: متاسف‌ام که ما مسلمانان با داشتن پیامبری که نوید صلح داده، امروز شاهد جنگ و خونریزی در کشور یمن از سوی اعراب هستیم. بودا نیز نوید دهنده صلح بوده و مکتبش را بر همزیستی و صلح بنا گذاشته و باز هم شاهدیم که پیروان او نیز امروز در میانمار دست به کشتار می‌زنند.

در ادامه این مراسم پیامی از سوی استاد شجریان برای جشنواره ارائه شد و "نشان صلح" او توسط مرتضی کاخی دریافت شد. همچنین "نشان صلح" ناصر تقوایی نیز توسط همسرش مرضیه وفامهر دریافت شد.

در این مراسم برای اولین بار نشان حامیان صلح به مجید رجبی معمار به پاس تلاش‌های او برای بین‌المللی شدن این جشنواره اهدا شد. پس از آن پری ملکی به صحنه آمد تا نشان حامی صلح را به عالیه علم‌الهدی مدیر مجموعه "آرتروم" و سعیده آبشناسان، مدیر مجموعه "گوهران" اهدا کند.

لازم به یادآوری است، پنجمین جشنواره "هنر برای صلح" در کنار بخش نمایشگاه آثار تجسمی تا30 شهریورماه همه روز با برنامه‌های متنوعی در عرصه تئاتر، موسیقی و سینما میزبان علاقمندان به هنر و صلح در خانه هنرمندان است.

درآمدی بر کتاب درک و دریافت موسیقی

کتاب درک ودریافت موسیقی اثر پروفسور راجر کیمی ین که در نوع خود اثری متفاوت است، با این سوال مولف در پیشگفتار آغاز می شود: دلیل نگارش کتابی دیگر برای درک موسیقی چیست؟ او سپس پاسخ می دهد: تجربه ای سی ساله در دوره های درک موسیقی وتماس با دانشجویان ،ضرورت تدارک کتابی جذاب که متناسب با پسند ومعلومات دانشجویان باشد را به من نمایاند.پروفسور کیمی می گوید: مقصود من کتابی بوده است که برای مطالعه شخصی ونیز در کلاس درس مفید واقع شود.
این کتاب در یازده بخش تدوین شده است:بخش اول به مبانی و تئوری موسیقی اختصاص دارد. نویسنده در این بخش با بیانی روان وقابل فهم برای هنرجویان مبتدی،ضمن توضیح جایگاه صوت در زندگی روزمره انسان،ابعاد فیزیکی صوت را بررسی می کند ودر ادامه به شرح تئوری موسیقی می پردازد. پس از آن به ترتیب دوره های هنری قرون وسطا،رنسانس، باروک، کلاسیک، رمانیک، سده بیستم، جاز، نمایش های موزیکال و راک را مورد بررسی قرارمی دهد.این استاد موسیقی قرون وسطا را این گونه تعریف می کند:
یک هزاره از تاریخ اروپا قرون وسطا نامیده می شود. این دوران که از۴۵۰میلادی با فروپاشی امپراطوری روم آغاز شد آغازگر عصر ظلمت بود تمام اقشار جامعه، نفوذ قدرتمند کلیسای کاتولیک را احساس می کردند در این عصر راهبان در صومعه ها، آموزش را منحصر به آموزه های مذهبی ساخته و بیشتر مردم از جمله اشراف بی سواد بودند.

کلاس آموزش آواز کلاسیک

کلیسا همانگونه که بر نگرش واندیشه قرون وسطایی سیطره داشت بر جریان زنده موسیقی نیز حکمروایی می کرد. برجسته ترین موسیقی دانان، کشیش های خدمتگزار کلیسا بودند، پسر بچه ها در مدارس وابسته به کلیسا تعلیم موسیقی می دیدند و زنان مجاز به آواز خوانی در کلیسا نبودند،بااین سیطره کلیسا، جای شگفتی نیست که طی سده های متمادی از قرون وسطا فقط موسیقی مذهبی تصنیف شده است!
بخش عمده موسیقی قرون وسطا آوازی بود. کلیساها با نظر سابقه سازها در آئین کفرآلود (غیرمسیحی) به استفاده از ساز روی خوش نشان نمی دادند.به هر تقدیر از۱۱۰۰ میلادی به بعد ارگ به عنوان برجسته ترین ساز در کلیسا بکار گرفته شد. سرود گریگوریایی از جمله آثار بر جای مانده از قرون وسطا است که به مدت۱۰۰۰ سال موسیقی رسمی کلیسای کاتولیک رم بود.سرود گریگوریایی بیانگر کیفیتی آرام وقدسی است وبیشتر جلوه ای از معنویت کلیسا است تا فردیت انسان.

کلاس آموزش آواز

به رغم چیرگی سرود گریگوریایی،گونه های دیگر موسیقی در آن سوی کلیسا وجود داشته اند که مهم ترین آثار به جا مانده به دست نجیب زادگان فرانسوی که به نام (تروبادورها) و ( تروورها) نامیده می شوند ساخته شده است.
رخدادی مهم در فاصله سال های ۷۰۰تا ۹۰۰ میلادی شکل می گیرد. نخستین گام های حرکتی انقلابی که سرانجام موسیقی غرب را دستخوش دگرگونی ساخت، برداشته شد. راهبان در دسته همسرایان صومعه ها آغاز به افزودن خط ملودیک دیگری به سرود گریگوری کردند. در آغاز، این بخش بی آنکه نوشته شود به صورت بداهه اجرا می شد وملودی گرگوریایی را با زیر وبمی متفاوت مضاعف می کرد.حرکت این دوخط موازی با یکدیگر،نت در برابر نت وبه فاصله چهارم یا پنجم از یکدیگر بود واین شروعی برای پیدایش موسیقی پلی فونیک مستقل بااجرای همزمان است.
در ادامه دوره رنسانس ، عصر نوزایی یا تجدید حیات انسان نامیده می شود. رنسانس دوره کنجکاوی و فرد گرایی بود، چنان که لئوناردو داوینچی نقاش، پیکرتراش، معمار، موسیقیدان ودانشمند برجسته می تواند نماینده تمام عیار آن باشد!قدرت کلیسای کاتولیک در دوره رنسانس نسبت به قرون وسطی بسیار کاهش یافته بود.
در دوره رنسانس جنبش فکری غالب که اومانیسم نامیده شده است، زندگی ودستاوردهای انسان را مورد توجه قرار داده است. در ادامه کتاب مولف به همین ترتیب دوره های مختلف را بررسی کرده است و سرگذشت برجسته ترین موسیقیدانان غرب مانند یوهان سباستین باخ، گئورگ فردریش هندل، ولفگانگ امادئوس موتسارت، لودویگ وان بتهوون، شوبرت ، شومان، شوپن، مندلسون، هکتوربرلیوز را در کتاب گنجانده است.

کلاس آموزش آواز سنتی

در پایان هر بخش نمونه ای از آثار این هنرمندان نت نویسی وتجزیه و تحلیل شده است که با لوح فشرده پیوست کتاب، خواننده می تواند درک بهتری ازمباحث مطروحه داشته باشد. بخش پایانی کتاب به موسیقی غیرغربی اختصاص دارد که به ویژگی های موسیقی کشور هایی مانند: آفریقا، هند و ژاپن اشاره شده است و در آخر فهرستی از اصطلاحات فنی موسیقی جهت درک و دریافت بهتر خواننده از این دست مفاهیم ارائه شده است.

نویسنده : محمد کاریزنوی

اثرات گوش کردن به موسیقی کلاسیک

بیشتر مردم از موسیقی کلاسیک بدشان نمی آید اما نسبت به آن یک جور گارد و حالت تدافعی دارند. اکثر فکر می کنند که برای شنیدن موسیقی کلاسیک باید حالتی داشته باشند که مثلا سر کلاس درس دارند. رسمی و خشک و جدی و آماده برای یادگیری. بعضی هم گمان می کنند که برای لذت بردن از یک قطعه کلاسیک باید درباره چیزهایی مثل دوره های تاریخی اروپا، آهنگسازی، سازبندی، ملودی یا هزار چیز دیگر اطلاع داشته باشند.

در حالی که شنیدن یک قطعه کلاسیک می تواند به راحتی یک آهنگ پاپ باشد و همان قدر بی واسطه هم از آن لذت ببرید. اصلا شاید خودتان هم ندانید خیلی از قطعه های موسیقی محبوب تان روی فیلم ها یا آگهی های بازرگانی قطعات مشهور آهنگسازان کلاسیک هستند.

البته که یک قطعه موسیقی کلاسیک از نظر تکنیک های آهنگسازی پیچیدگی ها و دشواری های خودش را دارد اما در سطح لذت بردن از آن هیچ تفاوتی با ژانرهای دیگر موسیقی ندارد. می شود به یک کیک خوش آب و رنگ تشبیهش کرد که در وهله اول همه می توانند از شیرینی و شکل و شمایلش لذت ببرند اما فوت کوزه گری اش و تشخیص مواد سازنده اش به کنکاش و علم بیشتری نیاز دارد.

این مقدمه کوتاه را نوشتم تا به این نتیجه برسیم قرار است در این مطلب اولین قدم را برای لذت بردن از قطعات کلاسیک برداریم. بدون پیش داوری و بدون ترس. برای همین با قطعاتی شروع می کنیم که احتمالا بیشترتان آنها را شنیده اید و بسته به جایی که از آنها استفاده شده حس و حالش را هم گرفته اید اما آهنگساز و دوره اش را نمی شناختید یا حتی نمی دانستید قطعه ای که شنیده اید در ژانر موسیقی کلاسیک بوده.

این روزها به لطف دنده عقب ماشین های شهرداری که شب ها آشغال ها را از خیابان ها جمع می کنند همه «فروالیز» لودویگ وان بتهوون را شنیده اند. آسانسورها مجتمع های آپارتمانی یا قطعات موتسارت می گذارند یا ویوالدی. قطعاتی که هر روز آنها را می شنویم و بی تفاوت از کنارشان می گذریم. در حالی که شنیدن همان یکی دو دقیقه شان هم می تواند حال تان را خوب کند.

آموزشگاه موسیقی

موسیقی کلاسیک چیست؟

برای لذت بردن از یک قطعه کلاسیک اول باید تشخیص بدهیم که این قطعه کلاسیک هست یا نه. اول از همه اینکه ما برای موسیقی کلاسیک لفظ «قطعه موسیقی» را به کار می بریم. به یک دلیل: به جز فرمی مانند اپرا که با کلام است بیشتر آثار کلاسیک بدون کلام هستند و لفظ «آهنگ» مخصوص کارهایی است که ترانه دارند. پس «آهنگ کلاسیک» ترکیبی است که شاید مصطلح باشد اما صحت ندارد.

لئونارد برنستاین، آهنگساز آمریکایی که موسیقی فیلم هم ساخته، هم رهبر ارکستر است و هم سال هاست که برای گروه های سنی مختلف موسیقی کلاسیک تدریس می کند از نوجوانان گرفته تا دانشجویان بزرگسال موسیقی در مقاطع مختلف دانشگاهی. برنستاین می گوید: «مردم به موسیقی که پاپ یا فولک (محلی) یا جاز نیست می گویند موسیقی کلاسیک چون تعریف دیگری برایش ندارند. هرکلمه دیگری هم که برای آن به کار می برند اشتباه از کار در می آید. مثلا بعضی ها فکر می کنند موسیقی کلاسیک، موسیقی خوب است یا موسیقی هنرمندانه یا موسیقی جدی.

در حالی که هر فرم دیگری از موسیقی هم می تواند این ویژگی ها را داشته باشد. آیا مثلا موسیقی که آفریقایی ها در زمان جنگ اجرا می کردند جدی نیست؟ یا یک قطعه خوب جاز کمتر از یک سمفونی هنرمندانه است؟ برخی دیگر هم از کلمه روشنفکران برای این نوع موسیقی استفاده می کنند که درواقع معنی اش این می شود که فقط افراد خیلی باهوش و تحصیلکرده از موسیقی کلاسیک سر در می آورند.

خب این هم اشتباه است. آدم های زیادی را می شناسم که انیشتین نیستند اما بهتر از هر کس دیگری می توانند آثار بتهوون را درک کنند.

به نظر می رسد باید برای تعریف موسیقی کلاسیک از یک کلمه جدید استفاده کنیم که نزدیک ترین به معنای این نوع موسیقی می تواند «موسیقی دقیق» باشد. وقتی یک آهنگساز کلاسیک قطعه ای را می نویسد درست است که رهبران ارکستر مختلف می توانند اجراهای متفاوتی از آن ارائه بدهند اما همه تلاش شان را می کنند که به آن حس و حالی که مقصود آهنگساز اثر بوده نزدیک شوند.

اینجا خبری از بداهه نوازی نیست. آنها دقیقا همان نتی را می زنند که آهنگساز نوشته. آهنگساز دقیق تعیین می کند که هر نت را چه سازی باید بزند. تا جایی هم که بتواند برای نوازنده ها راهنمایی ها در جهت اجرای قطعه را می نویسد. اینکه مثلا کجای قطعه باید بلندتر به گوش برسد و کدام قسمتش ملایم و شیرین. البته که هیچ نوازنده ای نمی تواند همان چیزی را که در نظر آهنگساز بوده دقیق اجرا کند چون هیچ وقت کلمات کافی وجود ندارند تا به شما بفهمانند چیزی که مدنظر آهنگساز بوده دقیقا چیست. و همین هم کار نوازنده موسیقی کلاسیک را هیجان انگیز می کند. پس بهترین توصیف برای موسیقی کلاسیک می تواند «موسیقی دقیق» باشد.»

حالا که فرق موسیقی کلاسیک را با بقیه ژانرها متوجه شدیم، می رویم سراغ اولین قطعه کلاسیک که خیلی مشهور و محبوب است: «کارمینا بورانا» اثر کارل ارف. فقط این نکته را هم یادتان باشد که موسیقی کلاسیک را با دوره کلاسیک که یکی از دوره های مربوط به تاریخ موسیقی کلاسیک است نباید اشتباه بگیرید. دوره ای که آهنگسازان سرآمدش کسانی مثل هایدن، موتزارت بودند.

کلاس آموزش آواز کلاسیک

آهنگساز کارمینا بورانا کیست؟

اسم ارف را زیاد شنیده اید حتی اگر او را نشناسید. یادتان می آید وقتی در کودکی قرار بود کلاس موسیقی بروید قبل از انتخاب ساز برای شناختن تئوری و اصول اولیه باید کلاس ارف می رفتید و با فولت و سازهای کوچک دیگر تمرین می کردید؟! اسم کلاس های ارف از روی آهنگساز بزرگ آلمانی قرن بیستم، کارل ارف برداشته شده است. ارف در کنار آهنگسازی، شهرتش را مدیون توسعه و پیشرفت سیستم های آموزش موسیقی کودکان است.

ارف از پنج سالگی نواختن پیانو را آموخت و سراغ ویولنسل و ارگ هم رفت. برای نمایش های عروسکی که در خانه اجرا می کرد آهنگ می ساخت. ۱۶ساله بود که تعدادی از آثار موسیقی اش منتشر شدند. بیشتر کارهایش آهنگ هایی بودند که ترانه هم داشتند.

به دانشگاه موسیقی مونیخ رفت و تا پایان عمرش قطعات موسیقی مشهور نوشت که قطعا محبوب ترین شان «کارمینا بورانا» است. قطعه ای که حزب نازی و سربازهای آلمانی هم در طول جنگ جهانی دوم بسیار شیفته اش بودند و همین باعث شد حرف هایی مبنی بر همکاری ارف با حزب نازی سر زبان ها بیفتد. ارف سال ۱۹۸۲ در سن ۸۶سالگی بر اثر سرطان درگذشت و در کلیسایی در جنوب مونیخ به خاک سپرده شد.

درباره کارمینا بورانا

قطعه موسیقی «کارمینا بورانا» در فرم کانتاتاست یعنی درحقیقت آوازی که با صدای سازها همراه می شود. متن ترانه و آواز گروه کر به اندازه قطعه موسیقی در این فرم اهمیت دارد. ارف این قطعه را در فاصله سال های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۶ ساخت و الهام بخش اش هم ۲۴ شعر مربوط به قرون وسطا بود. برای اجرای این قطعه اهمیت گروه کر به اندازه ارکسترسازی است. «کارمینا بورانا» از پنج موومان (قسمت های جداگانه از یک قطعه موسیقی که در نهایت پیوندهای مشترکی با هم پیدا می کنند) تشکیل شده است که موومان اول را حتما شنیده اید.

موومانی که به «o fortuna» (ای سرنوشت یا در حقیقت خطاب به فورتونا که الهه سرنوشت است) مشهور است. دلیل این نامگذاری هم شعری است که در این موومان به زبان لاتین توسط بک گروه کر کامل خوانده می شود. محوریت سازهایی که در نواختن این قطعه به کار می روند بیشتر سازهای بادی مثل فلوت و ابوا هستند در کنار دو پیانو و سازهای زهی مثل ویولنسل.

فضای قطعه

برای اینکه حس و حال قطعه دست تان بیاید باید به اسطوره چرخ های سرنوشت فکر کنید. یک مفهوم فلسفی مربوط به قرون وسطا که اشاره به دمدمی مزاج بودن تقدیر دارد. به همین دلیل هم در هر موومان از شادی به غم و برعکس تغییر حالت می دهد.

«کارمینا بورانا» با این جملات آغاز می شود: آه ای تقدیر، تو مثل ماه، ناپایدار و دگرگون شونده هستی، چه به سمت کامل شدن برود و چه به سمت هلالی رنگ پریده... متن شعر در حقیقت شکایتی از تقدیر و سرنوشت است. اما آهنگ ارف در عین حال حالتی از پیروزی بر سرنوشت را هم در خودش دارد. قطعه با حالتی حزن انگیز و در عین حال محکم آغاز می شود. شبیه حس و حال مویه و بعد از چند ثانیه موسیقی اوج می گیرد. انگار در یک میدان مبارزه باشی. مبارزه علیه دست تقدیر. کل قطعه شور و هیجان و حتی گاهی حالتی از تنش و اضطراب در خودش دارد. در نهایت اینکه اگر دنبال قطعه ای هستید که بهتان شور و حال مبارزه کردن بدهد، تجربه می گوید «کارمینا بورانا» انتخاب مناسبی است.

کارمینا بورانا را کجا شنیده اید؟

این قطعه کلاسیک از بعد از جنگ جهانی دوم کاملا وارد فرهنگ عامه شد. آنقدر که منتقدان موسیقی گاهی گفته اند این استفاده بی رویه از قطعه مشهور ارف، آن را لوس و بیمزه کرده است! نمونه های مشهورترش این ها هستند:

الیور استون سال ۱۹۹۱ یک فیلم مستند بیوگرافیک ساخته درباره گروه راک the doors به اسم همین گروه مشهور که در آن از قطعه «کارمینا بورانا» ساخته کارل ارف استفاده کرده.

او روی صحنه های رنج جیم موریسون از استعمال مواد مخدر موسیقی ارف را گذاشته است. پازولینی در فیلم «سالو» برای صحنه های شکنجه از آن استفاده کرد. سال ۱۹۸۱در فیلم «اکس کالیبور» (شمشیر مشهور آرتورشاه) ساخته جان بورمن در سکانسی که شاه آرتور و شوالیه هایش به جنگ می روند قطعه «کارمینا بورانا» شنیده می شود.

موسیقی تریلر سینمایی فیلم مشهور لوک بسون، «حرفه ای» (لئون) همین قطعه است. ممکن است موقع دیدن فیلم «قاتلین بالفطره» الیور استون هم آن را شنیده باشید. (بنظر می رسد الیور استون از طرفداران پروپا قرص این قطعه است.)

«کارمینا بورانا» فقط مخصوص درام های جدی نیست. محبوبیتش و البته قابلیت هایش آنقدر هست که در آثار کمدی از تناقضی با وجه کمیک ماجرا استفاده کرده اند: در اپیزود «رفته مگی رفته» از سریال انیمیشن محبوب «سیمپسون ها» می توانید این موسیقی را بشنوید.

در یکی از اپیزودهای فصل اول «ملاقات با مادر» وقتی مارشال می خواهد به بارنی چک بزند، موسیقی حماسی «کارمینا بورانا» فضای خنده داری ایجاد می کند. در فیلم «مرد مجرد» گری سینیور (۱۹۹۹۷) سر سکانس فرار داماد از دست هزاران عروسی که به امید ثروت دنبالش کرده اند این موسیقی را می توانید بشنوید.

هیچ کدام از این فیلم ها را هم ندیده باشید قطعا در تلویزیون خودمان بارها و بارها آن را شنیده اید بخصوص سر صحنه های حماسی و ورزشی. درنهایت اگر این فیلم ها را ندیده اید یا دوست دارید قطعه را به صورت کامل بشنوید کافی است به یکی از شهر کتاب ها یا کتابفروشی هایی که آثار کلاسیک می فروشند بروید و سی دی Carmina Burana (کارمینا بورانا) اثر carl orff (کارل ارف) را بخرید. در اینترنت هم با یک جست و جوی ساده در گوگل می توانید قطعه را دانلود کنید.

مجله آهنگ ایده آل - صوفیا نصراللهی

آلبوم جدید شهرام ناظری منتشر می‌شود

آلبوم جدید شهرام ناظری با عنوان «عاشق کیست» قبل از آغاز ماه محرم منتشر و توزیع می‌شود.

به گزارش صفحه اخبار موسیقی واوموزیک از مهر، مدیر شرکت «ایران گام» با اشاره به فعالیت های این موسسه موسیقایی بیان کرد: طبق برنامه ریزی های انجام گرفته طی روزهای آینده تازه‌ترین آلبوم استاد شهرام ناظری با عنوان «عاشق کیست» در دسترس علاقه مندان موسیقی ایرانی قرار می گیرد. این آلبوم به اعتقاد من یکی از متفاوت ترین و بهترین آثار موسیقایی سال های اخیر موسیقی ایران است که می تواند مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.

وی افزود: آلبوم دیگری که در دست انتشار است، اثری به آهنگسازی نوید دهقان و خوانندگی حمیدرضا نوربخش با نام «در آتش آوازها» است که این آلبوم نیز قبل از فرارسیدن ایام محرم و صفر در بازار موسیقی منتشر می شود. در این آلبوم که برای اولین بار از اشعار شیدای گیلانی شاعر معاصر استفاده شده آثاری نیز با شعر سیمین بهبهانی و عراقی برای علاقه مندان موسیقی اصیل ایرانی ارائه خواهد شد.

 

صدرالدین حسین خانی در پایان به زمان انتشار تازه ترین آلبوم حجت اشرف زاده خواننده موسیقی ایرانی نیز اشاره کرد و گفت: همان طور که قبلا هم اطلاع رسانی شده بود تمامی کارهای آلبوم انجام شده و طبق برنامه ریزی ها بعد از ایام ماه محرم و صفر منتشر می شود. این اثر مشتمل بر ۱۲ قطعه است که آهنگسازی و تنظیم آن بر عهده ترکیبی از هنرمندان باتجربه از جمله علیرضا افکاری، امیرمیلاد نیکزاد، علی دینه، حمید اکبرزاده، بابک مافی، سعید زمانی و حجت اشرف زاده است. در این آلبوم استاد محمد علی بهمنی، احمد امیرخلیلی، امیر ارجینی، اسحاق انور، امید صباغ نو، عباس محمدی، علی صفری و نیما تقوی به عنوان شاعر و ترانه سرا حضور دارند.

آلبوم دف‌نوازی «حلقه رندان» به آهنگسازی مهرداد کریم خاوری، «مست هشیار» اثر داریوش پیرنیاکان و خوانندگی حمیدرضا نوربخش، «میهن» به آهنگسازی جلیل عندلیبی و خوانندگی سالار عقیلی، آلبوم تصویری «خداوندان اسرار» به آهنگسازی سهراب پورناظری و خوانندگی همایون شجریان، «گفتم نرو» به خوانندگی محمد علیزاده، «کلاژ» به آهنگسازی و نوازندگی مهیار طریحی و «بر مدار زمان» فرهاد صفری، «مسافر» با صدای خسرو شکیبایی از جمله آثاری هستند که طی ماه های اخیر از سوی موسسه «ایران گام» در بازار موسیقی منتشر شده اند.

کلارینت باس

کلارینت باس (به انگلیسی: bass clarinet) نام سازی بادی در موسیقی است که دارای قمیش (زبانه) ساده، صدای بم و لولهٔ صاف است. این ساز در در ارکستر سمفونیک به عنوان ساز بم‌خوان کاربرد وسیعی دارد.

کلارینت باس جز ساز های بادی چوبی تک زبانه می باشد .

برخی ویژگی های این ساز :

این ساز جز ساز های انتقالی می باشد .

کلارینت باس یک اکتاو بم تر از کلارینت صدا می دهد .

نت این ساز با کلید سل می نویسند .

برخی از کلارینت باس های رایج :

کلارینت باس سی بمل : یک نهم بزرگ بم تر از نت نوشته شده صدا می دهد .

کلارینت باس لا : یک دهم کوچک تر بم تر از نت نوشته شده صدا می دهد.

کلاس آموزش آواز

تاریخچه

کلارینت باس در نیمهٔ دوم قرن هجدهم میلادی اختراع شد و در ارکسترها مورد استفاده قرار می‌گرفت. پس از به کارفتن در گروه‌های موسیقی به صورت عضو جانشین سازهای بم دیگر در دهه ۱۹۲۰ و به کارگیری به عنوان ساز سولو در گروه‌های موسیقی در دهه ۱۹۵۰، امروزه کاربردی برجسته‌تر از پیش دارد.