از نامزدی به عنوان یکی از شیرین ترین دوره های زندگی یاد میشود که باید قدر لحظه لحظه آن را دانست زیرا بسیار دلنشین و همانقدر کوتاه نیز هست. در دوران نامزدی دو نفر نه چنان باهم غریبه اند که از خلقیات و روحیات هم بی خبر باشند و نه چنان نزدیکند که همه چیز را راجب طرف مقابل بدانند و در هر موقعیتی بتوانند بهترین عکس العمل را نشان دهند بنابر این رعایت نکاتی که در این مقاله به آن میپردازیم میتواند به شما کمک کند که دوران نامزدی بی دردسر و پر خاطره ای را پشت سر بگذارید.
طبیعت انسان به گونه ای ست که هم از عاشق شدن و هم از معشوق بودن لذت میبرد، چرا که هیجان عشق خوشایند است. عشق، اگر به درستی معنا شده باشد، پدیده زیبا و شگفت انگیزی است که تنها راه رسیدن به تعالی و اخلاق میباشد. انسانها دوست ندارند تنها باشند چرا که تنهایی احساس ناامنی به ما میدهد، ولی با کسی بودن و حتی فکر با کسی بودن به ما آرامش میدهد. نیاز به صمیمیت و ارضای نیازهای عاطفی ما را به سمت ارتباط با افراد میکشاند. اما مهم است بدانید که از سر چه نیازی به سراغ چه کسی رفته اید و چه چیزی طلب میکنید و چه چیزی در ازای آن خواهید بخشید؟
عشق، علیرغم ماهیت لطیف و سادهاش، آنچنان هم ساده نیست. شاید بهتر است راحتتر باهم صحبت کنیم؛ عشق، تولید است. عشق، خلق است. عشق، دهندگیست بدون چشمداشتِ گیرندگی. بدون حس تملک و کنترل و ترس و ناامنی! دل را که بتکانی، آنچه فرو خواهد ریخت، غبار نیازهاست و آنچه پابرجا و محکم و مومن به ماندن است.
بدون شک، راست گفتهاند که با عشق باید مُرد و برای عشق باید مُرد. عشق را که میگویم، لطفا با رابطه یا با عاشق یا با معشوق، اشتباه نگیرید! عشق، رابطه نیست، مرتبه است؛ نازل شدنی ست نه حاکم شدنی …
به این سادگیها نیست اما واقعیت همین است که ما وقتی میتوانیم عاشق شویم که با احساسهای خودشیفتگی و خودفریفتگیمان کنار بیاییم و بر آنها غلبه کنیم تا بتوانیم به کسی فکر کنیم و او را وارد زندگی خود کنیم. اگر میخواهیم عشق سالم داشته باشیم باید بتوانیم تنها هم زندگی کنیم. انسانی که میتواند تنها زندگی کند و با تنهایی خود کنار بیاید، بهتر میتواند در روابط خود با عشق وارد شود و اگر کسی تنهایی برایش یک فاجعه باشد، ممکن است در رابطه عاشقانهای ناسالم وارد شود.
به خلوتهای تنهایی یکدیگر احترام بگذارید و بدانید که در تنهاییهایتان، اگر ترس و واهمه ازدست دادنِ دیگری در میان است، پایِ عشق در میان نیست. آن که تحمل حضور خود در تنهایی را ندارد چگونه میتواند دیگری را بدون بردگی، خواسته باشد؟
خوب است نامزدها عشقشان را به این شیوه ها به هم ابراز کنند؛ ابراز محبت، تبادل پاداشها و کارهایی که برای هم میکنند، حمایتهای عاطفی و اخلاقی و صبر و تحمل در قبال کارهای ناخوشایند طرف مقابل، گذشت و مهربانی و سعه صدر. با این حال با توجه به معانی و تعابیری که ما از عشق داریم، میتوانیم با این خطرات نیز مواجه شویم که شامل هوس، درگیر شدن با فرد نامتناسب، ندیدن عیوب، خودسانسوری، دوگانگی، ماجراجویی، تبدیل کردن رابطه به یک درام و ادامه دادن رابطه به رغم بدرفتاریهای طرف مقابل میشود.
درصورتی که در کودکی، ظرف نیاز به محبتمان پر نشده باشد و از مهر والدین سیراب نشده باشیم، ممکن است که در دوران نامزدی نیز به گونه ای نامحسوس، درگیر رابطه ای ناسالم با نامزدمان شویم. توقع عشق بیقید و شرط (به طوری که هر کاری کردم باید مرا دوست داشته باشی)، عکسالعملهای تند در مواقعی که با عدم عشق متقابل روبهرو میشویم (معامله گری)، سیری ناپذیری در انتخاب عاشق و معشوق به طوری که فرد به یک نفر اکتفا نکند، ناتوانی در عشق ورزیدن بهطوری که فرد بهرغم داشتن عشق نتواند آن را به شکل مناسب ابراز کند، ترس از پذیرفته نشدن و این تفکر که من ارزش عشق را ندارم، ترس از وابستگی، اجبار در عشق متقابل به این صورت که (چون من عاشق توام پس تو نیز باید عاشق من باشی)، جلب ترحم و دلسوزی در رابطه مثلا با مریض جلوه دادن خود، توسل به تهدید در اجبار فرد به ایجاد رابطه مثل تهدید به خودکشی و… خواسته من به خواستههای تو و دیگران ارجحیت دارد (باید همیشه مرا در اولویت قرار دهی) و من همیشه مهمترین فرد در زندگی تو هستم همه اینها از مصادیق عشقهای ناسالم است.
رعایت این نکات به شما کمک میکند که با اصول ورود به یک دوره جدید از زندگی آشنا شوید و پاسخ هایی در رابطه با اینکه دوران نامزدی را چگونه بگذرانیم؟ بدست آوردید. در نهایت اینکه سعی کنید از دوران نامزدی لذت ببرید اما وابستگی ناسالم پیدا نکنید تا بتوانید ارزیابی عقلانی خوبی از فرد مقابل داشته باشید و در این میان، خود را هم بسنجید که در میدان دلدادگی و پیوند مشترک، چند مرده حلاجید.